۱۴۰۱/۵/۳ - ۲ : ۱۱
ترس و طمع در بورس
ترس و طمع در بورس
بازار سهام در روزهای گذشته به شکلی خنثی در نوسان بوده است. قیمتها به شکلی کجدار و مریز تغییر میکنند و نااطمینانی آنقدر در این بازار افزایش یافته که در همدستی ریسکهای گوناگون و متضاد سیاسی و اقتصادی نظیر تورم، قانونگذاری و قیمتگذاری دستوری تصمیمگیری را برای فعالان اقتصادی سخت میکند. بدونشک جای شکی نمانده که عدمحکمرانی درست اقتصادی در سالهای اخیر سببشده تا مردم از سرمایهگذاری بلندمدت رویگردان باشند اما جای شکی نیست در شرایط کنونی حتی سفتهبازی نیز از رونق افتاده است.
نمود این رویداد را میتوان در افت قابلتوجه ارزش معاملات نظاره کرد. روز گذشته همزمان با ثبت رشد اندک شاخصکل، ارزش معاملات بهرغم افزایش 77درصدی همچنان زیر 2هزار میلیارد تومان بود که بهعنوان زنگ خطری برای تداوم معاملات رخ میکند، از اینرو بهنظر میآید که در ماههای پیشرو احتمالا همچنان فضا برای سرمایهگذاری بلندمدت چندان جذاب نباشد.
بازتاب سبز رنگ ناکامی
بازار سهام نخستین روز از مردادماه را با صعود ناچیز شاخصها به پایان برد. در این روز نماگر اصلی بورس نزدیک به 1600 واحد افزایش یافت تا در نهایت رشد 11/ 0درصدی میانگین وزنی قیمتها شاخصکل را در محدوده یکمیلیون و 473هزار واحدی نگه دارد. در این روز آنچه که بیش از هر چیز توانست بر جهتگیری نماگر یادشده موثر باشد، افزایش نسبی قیمتها در نمادهایی همچون «پارسان»، «تاپیکو» و «شپدیس» بود که در نهایت به سبب افت قیمت در دونماد شاخصساز دیگر یعنی «ومعادن» و «کگل» محدود شد، با اینحال همانطور که اشاره شد برآیند این کشمکشها میان خریداران و فروشندگان به حدی نبود که جهتی مشخص به شاخصکل بدهد.
بررسی معاملات روز گذشته حکایت از آن دارد که در ابتدای معاملات این روز افزایش تقاضا توانسته شاخصکل را بهعنوان مهمترین دماسنج بازار سهام به سطوح بالاتری سوق دهد تا جایی که اندکی پس از شروع فعالیت روزانه بورس «تدپیکس» به میانه سطح یکمیلیون و 477هزار واحد انتقال یافت، با اینحال رشد یادشده که بهنظر میآید تحتتاثیر افزایش نسبی قیمتها در بازارهای جهانی طی روزهای آخر هفته قبل بهوقوع پیوسته بود، دیری نپایید و این نماگر کمکم به سطح یکمیلیون و 473هزار واحدی افت کرد. بررسی لیست بلندبالای نمادهای کامودیتیمحور بازار سهام نشان میدهد که بهرغم واکنش مثبت در ابتدای معاملات امروز عملکرد بازار سهام در نمادهای یادشده همچنان تحتتاثیر روند هفتههای اخیر کالاهای اساسی در بازارهای جهانی است. بسیاری از نمادهای فعال در صنایع پتروشیمی و فلزات اساسی در روزهای اخیر افتی آهسته و پیوسته داشتند که افت یادشده در این روز مجددا ادامه پیدا کرد. اما بررسی نماگر هموزن نشان از آن دارد که در روز یادشده بیتحرکی قیمتها تنها محدود به نمادهای کوچک بازار نبوده است. در روزهای اخیر اگرچه در برخی از موارد همزمان با افت شاخصکل نمادهای کوچک منجر به رشد اندک شاخص هموزن میشدند، با این حال در روز شنبه به وضوح دیده شد که پس از افت شاخص به زیر یکمیلیون و 472هزار واحد در روز چهارشنبه بازار میل آن دارد تا به مانند بازارهای جهانی اندکی از مسیر نزولی خود دست بردارد و با رفتن به فاز اصلاح خفیف به تنفس قیمتها میدان بیشتری بدهد.
دلیل این رویداد هرچه که باشد نمیتوان این نکته را نادیده گرفت که چنین عملکرد ضعیفی در بورس آنهم در شرایطی که افق روشنی پیشروی بازار سهام نیست ناشی از این واقعیت است که سرمایهگذاران چه حقوقی باشند و چه نهادی دیگر به مانند گذشته بازار پرریسک سهام را فضای مناسبی برای سرمایهگذاری تلقی نمیکنند. شاید بتوان مهمترین نکته این روز بازار سهام را افزایش 77درصدی ارزش معاملات خرد نسبت به روز قبل دانست. در این روز ارزش این سنجه معاملات به 1728میلیارد تومان رسید که در مقایسه با 975میلیارد تومان روزهای قبل تغییری محسوس را نشان میدهد. نکته دیگر اینکه همزمان با افزایش ارزش معاملات خرد، خالص تغییر مالکیت حقیقی به حقوقی نیز نسبت بهروز قبل از آن افزایش نیافت و خروج خالص تنها 40میلیاردتومان از این بازار توانست به نوعی از افزایش آرامش در بازار حکایت کند، با اینحال حتی با درنظرگرفتن چنین اعداد و ارقامی نمیتوان انتظار داشت که بازار این روزها از سوی فعالان خرد و کلان با دیدی مثبت نگریسته شود، در واقع همانطور که پیشتر گفته شد روند حرکتی شاخصها به سمت صعود طی روزهای اخیر آنقدر به سمت فضایی خنثی گرایش دارد که به زحمت میتوان تغییرات آن را مثبت ارزیابی کرد. جهت حرکت قیمتها در روزهای گذشته حاکی از این واقعیت است که اگر در روزهای پیشرو شاهد افزایش معنادار تقاضا نباشیم احتمالا باید خود را برای ریزش بیشتر شاخصکل آماده کنیم. البته این به آن معنا نیست که بازار در تمامی نمادها رو بهسوی افول خواهد گذاشت، با اینحال میتوان انتظار داشت که در صورت افت مجدد قیمتهای جهانی فضای نااطمینانی در بازار داخلی بر عوامل مثبت چربش داشته باشد و بیاعتمادی ایجاد شده در سالهای اخیر مجددا به رخنمایی درمیان مردم ادامه دهد.
در کشاکش بحرانها
بورس تهران سالهای پر فراز و نشیبی را پشتسر گذاشته است. این بازار از ابتدای شکلگیری و پس از رویداد انقلاب اسلامی که منجر به تعطیلی موقت آن شد تا امروز که به یک بازار چند دهمیلیون نفری تبدیل شده، همواره در بزنگاههای مختلف دستخوش تغییر و تحولات گوناگونی بوده که میتوان تمامی آنها را از حیث آثار نهادی و قیمتی در این بازار مورد بررسی قرار داد، بنابراین اگر بخواهیم از این زاویه به این بازار نگاه کنیم میتوان اینطور نتیجه گرفت که بورس تهران تفاوت چندانی با بازارهای مالی دیگر جهان ندارد.
در یک نگاه سادهانگارانه بازار سهام ایران از آنجایی که به مانند هر بازار مالی دیگری در اقصینقاط جهان از اخبار و رویدادهای متنوع و مختلفی اثر میپذیرد یک بازار معمولی است که میتوان آن را به مانند هر بازار دیگری نگریست. در این نگاه سطحی که البته غلط هم نیست، این بازار هم دستخوش نوسانات گوناگونی است و به مانند تمامی نهادهای بشری که در دهههای گذشته رو به پیشرفت و اصلاح گذاشتهاند، مسیر مشابه را پیموده است.
با این حال در یک نگاه دقیقتر میتوان فهمید که تمامی تحولات کلانی که بر این بازار اثر میگذارند، شباهت چندانی با آنچه که در اقصینقاط جهان روی میدهد، ندارند. امروزه نهفقط بازارهای مالی کشور بلکه تمامی بازارهای دارایی در بستری فعالیت میکنند که رویدادهای پیرامون آنها تشابه چندانی به سایر کشورهای جهان ندارد. اگر این واقعیت را در نظر بگیریم که هر بازاری تنها بخشی از تصویر کلان اقتصاد و پازل بههمپیوسته متغیرهای آن است، باید با این مساله نیز کنار بیاییم که ریسکها و فرصتهای موجود در بازار سهام کشور ما به کلی با آنچه که در بسیاری از کشورهای جهان روی میدهد، تفاوت دارد. اقتصاد ایران در شرایطی گذران عمر میکند که تقریبا در طول 11سالگذشته خالص سرمایهگذاری در آن صفر بوده است. ایران تورمی بالا را نسبت به متوسط جهانی شاهد بوده و تمامی مبادی رسمی آن برای دسترسی به بانکداری جهانی مشمول تحریم بوده است. همین امر سببشده تا رویکردها نسبت به فعالیت اقتصادی در این کشور بسیار محتاطانه و از اینرو کوتاهمدت باشد. بهعبارت سادهتر در جامعه ایران نه فقط طبقه ثروتمند مرفه بلکه حتی کمدرآمدترین مردم نیز که سرمایههای خردی در اختیار دارند سعی میکنند تا دارایی خود را در بخشهایی بهکار ببرند که ریسک گیرافتادن پول یا بهعبارت دیگر کاهش نقدشوندگی در آن حداقلی باشد. دقیقا به همین دلیل است که بازار طلا و سکه بهعلاوه ارز یکی از محبوبترین بازارها در طول دهههای اخیر در بطن اقتصاد ایران بوده است. به بیان سادهتر اگر بخواهیم بگوییم تمامی ضعفی که در مهار تورم و مهمتر از آن حکمرانی اقتصادی نشان داده شده، سببشده تا رفتار مردم در مواجهه با فرصتهای سرمایهگذاری به تدریج تغییر کند.
نمود ناکارآمدی در بازار سهام
اما فارغ از تمامی سخنانی که در مورد کلیت رفتار مردم در مواجهه با شرایط اقتصادی کنونی گفته شد، میتوان به وضوح دید که نااطمینانیها در بازار سهام بازتابی بسیار مخربتر داشته است. بورس تهران این روزها در شرایطی با آثار افت قابلتوجه قیمتها در میانه سال99 دست به گریبان است که مطالعه عوامل شکلدهنده به وضعیت بورس در آن سال نشان میدهد، فعالان بازار علاقه بسیاری به حفظ ارزش دارایی خود داشتهاند.
دلیل این علاقه وافر را میتوان در داغشدن پول جستوجو کرد که در سالهای قبل از خود را در قالب رشد قابلتوجه قیمت دلار نمایان کرد، در واقع افزایش قابلتوجه نقدینگی در سطح جامعه سببشده بود تا افزایش ضعف دولت وقت در کنترل قیمت ارز به عطش مردم برای تبدیل ریال خود به هر آنچه که توان قیمتگذاری دلاری دارد یا خود را با تورم انطباق میدهد، بیفزاید. همین امر سبب شد تا بازار پر ریسک سهام که در آن زمان برای بسیاری از نمادها سودای رسیدن قیمتها به ارزش جایگزینی را داشت نیز رونق بگیرد. در آن زمان رشد قیمت ارز، در کنار صعود بهای کامودیتی در بازار جهانی به یاری تورم آمد و وقایعی را رقم زد که همچنان بسیاری از مردم با آنها دست به گریبان هستند.
اما نکته مهم این است که دلیل وقوع چنین اموری صرفا این بود که فضای کلان اقتصاد کشور بهنحوی هدایت نشده بود که بتواند با این تندباد تورمی مقابله کند. حالا نیز در اوج رکود معاملاتی بورس و رویگردانی مردم عادی از بازار سهام شاهد تداوم چنین وضعیتی هستیم. بازار سهام در شرایطی یک سالو نیم گذشته را به انتظار برجام نشست که هیچ افق روشنی برای برونرفت از کمای معاملاتی کنونی مشاهده نمیشود.
ارزش معاملات به شکلی پایدار به زیر 2هزار میلیاردتومان رسیده است و اقتصاد ایران نیز اگرچه میتواند بهطور بالقوه مجددا با فشار تورم رونقی پوشالی را در بازارهای دارایی به نمایش بگذارد، با اینحال قادر به تحمل این واقعیت نیست که اولا مردم دیگر قدرت خرید سالهای قبل را ندارند که پول اضافی خود را به بورس بیاورند و ثانیا حتی اگر پای چنین پولی درمیان بود میتوانستند، آن را در شرایطی که رشد قیمتها به شکلی سریع اتفاق میافتد، بار دیگر برای بختآزمایی تورمی به سمت بازار سهام بیایند. تمامی اینها در حالی رخ داده که بحق میتوان گفت قیمت در بسیاری از نمادها آنقدر پایین است که اگر صرفا به تحلیلهای بنیادی اکتفا کنیم و بار سنگین عدماطمینان را در نظر نگیریم، سرمایهگذاری نکردن در این بازار به فرصت سوزی میماند.
به کجا خواهیم رفت؟
درحالیکه این روزها همه انتظار دارند تا بازار هرچند اندک بتواند مجددا پا به مسیر صعود بگذارد، با این حال تمامی عوامل گفته شده همچنان سایه سنگین خود را بر سر بازار سهام حفظ کردهاند، از همینرو اگرچه بورسیها بنا بر تحلیلهای انجامشده از درآمد آتی شرکتها فضا را برای سرمایهگذاری مناسب میبینند، اما نمیتوان منکر این شد که در فضای پر ابهام سیاستگذاری کلان بهخصوص معلقماندن مسائلی که بهطور مستقیم با مقوله ریسکهای سیستماتیک همانند تحریمها و قانونگذاری سر و کار دارند، گذر از شرایط کنونی نیازمند توجه ویژه به شرایط روانی حاکم بر بازار است.
اگر قرار باشد که فعالان بازار سهام با خیال راحت سرمایه خود را به سمت این بازار گسیل کنند، ابتدا باید محیطی امن از لحاظ تصمیمات اقتصادی و سیاسی برای آنها فراهم شود. البته این مساله تنها مختص فعالان بورسی نیست و کلیه فعالان اقتصادی را شامل میشود، اما باید به این نکته دقت کرد که اثرپذیری بالای قیمتها از شرایط فعلی میتواند حساسیتها در این بخش اقتصاد را افزایش دهد.
از اینرو بهنظر میرسد که شاید محتاط بودن در وضعیت کنونی چندان بد هم نباشد، چراکه سودنکردن در هر بازاری بهتر از زیان کردن در آن است. ممکن است افرادی که در حالحاضر در بازار سهامداری میکنند در ماههای آتی به لطف تورم و یا دلایلی که به تورم میافزاید، سود خوبی در این بازار کسب کنند، اما باید به این نکته توجه داشت که مجموعه مهمی از عوامل نظیر توافق برجام یا افت شدید قیمتهای جهانی ناشی از نرخ بهره یا رکود نیز هستند که ممکن است فضایی معکوس را در بازار سهام رقم بزنند، از اینرو شاید بتوان گفت افرادی که زیان نکردن را بهجای سود کردن مدنظر قرار دادهاند با توجه به سابقه بد بورس در ماههای اخیر بتوانند مزد ترس خود را بگیرند و از احتیاطکردن بیش از ریسککردن مطلوبیت کسب کنند. البته در شرایط کنونی که تورم انتظاری در داخل کشور در سطح بالایی قرار دارد، نمیتوان تمامی نمادها را به یک شکل قضاوت کرد و باید توجه داشت که بسیاری از نمادهای ریالی برخلاف دلاریها میتوانند شانس صعود را در ماههای پیشرو داشته باشند، از اینرو اگرچه شاید در بلندمدت و میانمدت نتوان به شکل کلی بورس را برای سرمایهگذاری بلندمدت مکانی مناسب دانست اما شاید در آینده نزدیک شاهد افزایش نوسانگیری در برخی از نمادها باشیم.
منبع: دنیای اقتصاد