۱۴۰۰/۵/۳۱ - ۱۲ : ۲۰
تحلیل شخصیت مالک مالکی به بهانه قسمتهای پایانی زخم کاری
تحلیل شخصیت مالک مالکی به بهانه قسمتهای پایانی زخم کاری
1- برتریجویی
مهمترین ویژگی مالک، به تمایلش بهقرار گرفتن در جایگاه قدرت برمیگردد. او که سالیان سال بهواسطه شغل پدرش، نتوانسته به جایگاه والایی دست پیدا کند حالا هرقدر هم که قدرت داشته باشد بازهم حس برتریجوییاش ارضا نمیشود. او فقط در شرایطی آرام میگیرد که جای نفر اول قدرت بنشیند و به همین دلیل همدست به قتل ریزآبادی میزند.
2- بیاراده و سلطهپذیر
مالک باوجود رسیدن به جایگاه قدرت، از خودش اراده چندانی ندارد؛ اجازه میدهد سمیرا رویش تسلط داشته باشد. او سالیان سال گوشبهفرمان ریزآبادی بوده و در مواجهه با سمیرا، خودش را در جایگاهی پایینتر دیده است اما حالا هم که میتواند او را بهراحتی از میدان به در کند، بازهم زیر سلطهاش میماند. یواشکی زیرآبی میرود و مسائلی را از سمیرا مخفی میکند، اما همچنان زیر سلطه اوست و حاضر است از او کتک بخورد.
3- نیاز به امنیت و ثبات
مالک به دنبال احساس امنیت و ثبات است؛ امنیتی که در گذشته در زندگیاش احساس نکرده. هیچگاه عواطف و علایقش موردتوجه قرار نگرفته بوده و همیشه بهروزی فکر میکرده که بیهیچ دغدغه به آن برسد. به نظرش صرفا با داشتن قدرت بیشتر است که میتواند این امنیت را حساس کند. در واقع قدرت بیشتر، حس رضایت و آرامش او را بیدار میکند.
4- اضطراب و پریشانی
مالک برای رسیدن بهقدرت و نهایتا آرامش و امنیت، حتی به قتل متوسل میشود. بااینکه مطمئن است روزی تمام این سختیها تمام میشود و زندگی باثباتی را تجربه میکند، اما مدام درگیر کابوسی وحشتناک است؛ تصویر آنهایی که به قتل رسانده از جلو چشمش رد میشود و اضطراب و تهوع، راحتش نمیگذارد. عذاب وجدان شدیدی گریبانش را گرفته و حتی به سمت هذیانگویی و حرکات غیرمعقول پیش میرود. هرچه میگذرد، این اضطراب بیشتر میشود.
5- بیماری جسمی
اضطراب و عدم امنیت و ترس شدید باعث شده تا ضعف روانی، رفتهرفته در مالک به ضعف جسمانی و نهایتا بیماری جسمی تبدیل شود؛ او مدام سیگار میکشد و گاه و بیگاه تهوع دارد. شاید ابتدا این تسلط را روی خودش داشت که در دستشویی استفراغ کند، اما حالا بهجایی رسیده که کاملا غیرارادی دچار ضعف میشود و استفراغ میکند.
6- حسادت و حقارت
مالک حسود است. درواقع بخش مهمی از تصمیم به قتل ریزآبادی و نابودی ناصر، به همین حسادت برمیگردد. زمانی که برای میثم اسب میخرد، ناصر را پیش چشم مائده تحقیر میکند و منصوره را در اوج شکست میبیند، انگار بعد از سالیان سال، حقارت و حسادتی که در وجودش بوده، آرام میگیرد. درواقع مالک مدام در پی این است که احساس حقارت و خودکمبینی خودش را از بین ببرد.
7- شخصیت وابسته
مالک آنقدر به همسر و فرزندانش وابسته است که نمیتواند زندگی را بدون آنها تصور کند. بیشترین نقطهضعفش آنها هستند. با اینکه بهقدرت زیادی رسیده و میتواند به همهجا برسد، اما مدام با همسرش تماس میگیرد و میخواهد پدری نمونه باشد. از مشکلاتی که برای خانوادهاش پیش میآید، سخت پریشان میشود. حاضر است دست به هر کاری بزند که آنها با آرامش زندگی کنند و خطری تهدیدشان نکند.
8- نداشتن احساس شادی
مالک نمیتواند خودش را شادمان ببیند. بااینکه به هدفش رسیده و تقریبا هرکس مزاحمش بوده از سر راهش برداشته است، اما خوشحال نیست. شاید چون جایگاهی که در آن قرارگرفته به او تعلق ندارد و آنقدر تحت تاثیر احساسات است که نمیتواند ذرهای از آنچه در گذشته رخداده دست بکشد و از خوشخبتی فعلیاش احساس شادی کند.
9- شخصیت سودایی
اگر بنا باشد این کاراکتر را بر اساس تاثیر مزاجها روی شخصیت، ارزیابی کنیم شاید بتوانیم او را شخصیتی سودایی بنامیم. طبق این تعریف، آنهایی که مزاج سودایی دارند، بیقوت و کمجان هستند، بیمناکاند و مدام میلرزند. حتی از خودشان هم میترسند. منفعلاند اما درعینحال پرخاش میکنند. تنها هستند و به همه شک دارند. بیثباتی عصبی، تغییرات شدید احساسات و… از دیگر ویژگیهای سوداییهاست.
منبع: فیلیموشات