258014 رحم استیجاری ٬مشروعیت در استفاده ابزاری؟ با هنجارسازی عبور از عاطفه و مهر ومحبت در زنان و تنزل او به جنس تولید کننده ٬به نوعی هم جفا به ظرف خالق برای تجلی رحیم بودنش نسبت به مخلوق شده اشت ٬ هم به جامعه بشری که با ترویج این امر الگوی عاطفه و مهر مادری را دیگر لمس نخواهد کرد و هم زنی که محکوم به قربانی کردن مهم ترین صفت وجودیش یعنی مهر ومحبت است. <p>سوسن صفاوردی طاق&nbsp;- استفاده ابزاری&nbsp; از زنان در طول تاریخ و در&nbsp; غالب&nbsp; تمدن های بشرجاری بوده است و&nbsp; بعضا تنها شکل آن متفاوت بوده است . در این نگاه&nbsp; زن بعنوان ابزاری محسوب می شده است که برای تطمیع نیازهای&nbsp; جامعه نرینه باید در خدمت باشد و&nbsp; زن تنها فلسفه وجودیش اینگونه تعریف می شد تا جایی که خود زنان نیز این باور را پیدا کردند . ولذا این باور تا بدانجا نهادینه شد که اگر جامعه نرینه داشتن دختر را ننگ می دانست به خود اجازه می داد او را زنده بگور کند و جنس ماده نیز از داشتن فرزند دختر تا قرنها شرمسار بود.برخی دیگر با شوهران مرده خود دفن می شدند و برخی نیز بدون پرسش می بایست به عقد کسانی در بیایند که فرد ذکور خانواده تعیین می کرد .برای حل وفصل مخاصمات و برای&nbsp;&nbsp; کسب&nbsp; جاه و مقام اورا&nbsp; به هر که مصلحتشان ایجاب می کرد ٬می فروختند. در جامعه جاهلی با ظهور اسلام رسم زنده به گور کردن ودر جوامع دیگر با جنبش روشنگری ٬ زنان تا حدودی به فلسفه وجودی خویش آگاه شدند. اما این ا گاهی&nbsp; اکثرا&nbsp; تحت شعاع باوری که در جامعه نرینه نسبت به جنس ماده وجود داشت ٬قرار گرفته است و باور جنس ماده نسبت به خودش را شکل داده است. آنان تعریف کردند که جنس ماده چگونه بابد باشد حتی زمانی که قرار است نسبت به خود آگاه شود ٬ آگاهی از جنسی شکل گرفت ٬ که جامعه نرینه به آن مشروعیت میداد. و لذا از نقشش در خانه تا نقشش در جامعه باز تعریفی بود که به او باورانده شد .در خانه زن خوب ٬ زنی شد که از خود عبور کامل داشته باشد و وجودش را تنها در وجود خانواده ببیند. هر بلای&nbsp; هم که سرش بیاید را تحمل کند&nbsp; و&nbsp; با تبعیت کامل از دستورات فرمانده نشان دهد که سرباز ی فداکار&nbsp; برای حفظ خانواده است. در حضور اجتماعی از او خواسته شد همانند جنس نرینه رفتار کند و مهم ترین صفت وجودیش یعنی عا طفه ش را&nbsp; که ضامن امنیت روانی جوامع&nbsp; است ٬زیر پا بگذارد تا این حضور مشروعیت داده شود . برخی نیز&nbsp; صفت زیبایی دوستی اورا در حضور با&nbsp; جلوه گری&nbsp; و بعضا نمایش عریان زیبای هایش&nbsp; در عرصه های مختلف از هنر گرفته تا ورزش ٬تعریف کردند ٬&nbsp; تا جامعه نرینه از این حضور&nbsp; نیز تطمیع خود را داشته باشد . و اینگونه بود در جوامع مختلف آنچه غالبا&nbsp; مد نظر قرار گرفت ٬ جنسیت او است&nbsp; و نه انسانیتش .</p><p>در بحث رحم استیجاری نیز نگاه علم و فقه ظاهرا دوباره به جنس ماده و قابلیت این جنس در تولید است. علم&nbsp; و فقه این جنس را کارخانه تولید فرض گرفته اند٬ که میتواند از یک طرف توانمندی علم را با در اختیار قرار دادن رحم خویش به اثبات برساند ٬&nbsp; و ظاهر فقه نیز با عبور از انسانیت زن ٬ نیز&nbsp; در تلاش است تا موضع غیر علمی در این رابطه&nbsp; نداشته باشد . و جنبه مشروعیت فقهی&nbsp; آن اینگونه تعریف میشود ٬</p><p>&nbsp;چون رابطه ایی بر قرار نمی شود ٬ پس&nbsp; اشکال شرعی&nbsp; وجود ندارد . ظاهرا در شرع آنچه اهمیت دارد احکام جسم انسان است و نه روح و روان او ! از منظر علم هم&nbsp; که جوامع نیازمند تولید نسل&nbsp; هستند و علم وظیفه دارد تا به کمک این نیاز بیاید و&nbsp;&nbsp; فرصتی را ایجاد&nbsp; کند تا&nbsp; با براورده کردن نیاز افرادی&nbsp; که طالب فرزند هستند&nbsp; ٬ به نوعی زمینه&nbsp; رفع مشکل جمعیتی را&nbsp; تسهیل کند و سوم&nbsp; اینکه&nbsp; از این طریق به رفع فقر&nbsp; هم کمک میشود و زمینه&nbsp; استطاعت و&nbsp; رفع نیاز مادی زنانی که نیازمند پول هستن&nbsp; بواسطه طالبین فرزند بر طرف میشود . نگاهی کاملا مادی بویژه به زنان !</p><p>در وهله اول همه چیز به نظر بی مشکل می آید و استفاده از قابلیت تولید در جنس ماده برای رفع موارد فوق&nbsp; هم کاملا طبیعی . علم و فقه فراموش کرده اند که این کارخانه تولید مثل ٬ یک انسان است با فطرت انسانی که خالق در وجود او به ودیعه گذشته است .فطرت یک مادر . در نظام طبیعت قرار بوده است که او با مهری که نسبت به جنین در&nbsp; طول نه ماه در وجودش شکل می گیرد&nbsp; ٬&nbsp; ناقل این مهر و محبت به مخلوقی باشد ٬ که به نوعی او خالقش است.حال با انتظار نگاه کارخانه ی&nbsp; به یک زن و&nbsp; فرزندی که در رحم پرورش میدهد ٬ چه انسانی&nbsp; باید پا به عرصه وجود بگذارد؟ در این جریان هم مهر ومحبت مادری به کشتارگاه برده شده است و هم عاطفه ی&nbsp; که یک زن باید نثار موجودی کند که پا به عرصه وجود در&nbsp; این جهان میگذارد.&nbsp; ظاهرا علم و فقه دست بدست هم داده اند تا زیباترین صفت جنس ماده یعنی عاطفه او به مسلخ رود .زنی که نه ماه یک جنین را حمل می کند ٬ جدای از مشکلات روحی و روانی&nbsp; و جسمی که&nbsp; زنان در این نه ماه&nbsp; باید تحمل کنند ٬&nbsp; و ظاهرا اصلا مو ضوعیت ندارد نکته وحشتناک این اجاره نگاهی است که&nbsp;&nbsp; برای زنان ٬ کشتن عاطفه نسبت به موجودی&nbsp; که در بطن خود پرورش میدهد را هنجار سازی می کند.جامعه بدون عاطفه مادری می شود ٬ جامعه ی&nbsp; سراسر خشونت . آنچه امروز تجربه می کنیم محصول تحقیر عاطفه مادری و زنانگی است که جامعه بشری برای پرهیز از جنگ وخونریزی نیازمند آن بود. صفت مهر و محبت در زنان توسط خالق به نوعی ظرفی برای تجلی&nbsp; مهر و محبت خداوند نسبت به مخلوق انسان بوده است.حال با هنجار سازی عبور از عاطفه و مهر ومحبت در زنان و تنزل او به جنس تولید کننده&nbsp; به نوعی&nbsp; هم جفا به&nbsp; ظرف خالق برای تجلی رحیم بودنش نسبت به مخلوق شده اشت ٬ هم به جامعه بشری که با ترویج این امر الگوی عاطفه و مهر مادری را دیگر لمس نخواهد کرد و هم زنی که محکوم به قربانی کردن مهم ترین صفت وجودیش یعنی مهر و محبت است.<br />&nbsp;</p>