237475 افسوس‌ها و دغدغه‌های امروزِ گیتی خامنه، مجری برنامه کودک در دهه ۶۰ <p><span style="font-size: 12px">چون که با کودک سر و کارت فتاد پس زبان کودکی باید گشاد. کودکی، دوره&zwnj;ای شیرین که همه انسان&zwnj;ها آن را پشت سر می&zwnj;گذاند و هرچیزی که در آن دوران یاد بگیرند تا آخر عمر در ذهنشان می&zwnj;ماند، دوره&zwnj;ای شیرین که جدای از دوستان و خانواده، بخشی از خاطرات آن با دیدن برنامه&zwnj;های تلویزیون و شنیدن صدای مجری&zwnj;ها رقم خورد. مجریانی که زبان کودکان و دغدغه آنها را می&zwnj;دانستند و تفاوتی میان خودشان و آنها قائل نمی&zwnj;شدند. گیتی خامنه، یکی از مجریانی است که زبان کودکان را یاد گرفت و تا امروز نیز آن را فراموش نکرد، مجری&zwnj;ای که هنوز هم دغدغه&zwnj;اش کودکان است، اما این&zwnj;بار با یک تفاوت که هم نگران کودکان امروز است، هم کودکان دیروزی که حالا پدر و مادر شدند.</span></p><div id="news_content"><p><span style="font-size: 12px">در یک عصر سرد پاییزی پای دغدغه&zwnj;ها و صحبت&zwnj;های گرم گیتی خامنه نشستیم که می&zwnj;خوانید.</span></p><p><span style="font-size: 12px"><b>شما یکی از معروف&zwnj;ترین&nbsp; مجریان نسل خودتان هستید، از 1358 تا 1370، مجری برنامه کودک بودید؛ از نوجوانی تا جوانی. مدتی خارج از کشور بودید تا این&zwnj;که سال 1389 برگشتید و دوباره به اجرا پرداختید. این مدت برای شما چطور گذشته است؟&nbsp; </b></span></p><p><span style="font-size: 12px">&nbsp;یک چیز را می&zwnj;دانم؛ به قول شاعر نام آشنای وطن، فریدون مشیری: &laquo;اگر آلوده یا پاکم؛ من اینجا ریشه در خاکم.&raquo;</span></p><p><span style="font-size: 12px">&nbsp;با مردم وطنم بزرگ شدم. جعبه جادو&nbsp;از دوران نوجوانی من تا همین امروز اسباب دوستی&zwnj;مان شد.&nbsp;با این مردم گریه کردم و خندیدم و طعم از دست دادن&zwnj;ها و به دست آوردن&zwnj;ها، پیروزی&zwnj;ها و شکست&zwnj;ها، شیرینی&zwnj;ها و تلخی&zwnj;ها را چشیده&zwnj;ام.</span></p><p><span style="font-size: 12px">&nbsp;به هر جا سفر کردم باز پیش دوستان قدیمی&zwnj;ام بازگشتم و با دختر و پسر این دیار، از بچگی تا بزرگسالی لحظه لحظه را نفس کشیده&zwnj;ام&nbsp;و این&zwnj;گونه پیوند عمیقی بین ما شکل گرفت که راز ماندگاری این یادگارهای عاطفی شد.</span></p><p style="text-align: center"><span style="font-size: 12px"><img alt="" src="http://app.akharinkhabar.ir/AndroidOnlineNewsImage.aspx?id=92497&amp;type=imgCenter" width="750" height="587" /></span></p><p><span style="font-size: 12px"><b>بعد از بازگشت به کشور، در سال 1389، اگرچه در برنامه &laquo;بچه&zwnj;های دیروز&raquo; شبکه تهران و چند برنامه دیگر حضور یافتید، ولی زود باز غیب&zwnj;تان زد. مدتی فعالیت نداشتید تا در سال 95 در شبکه پویا مجری شدید و دوباره به عرصه اجرا برای کودکان و نوجوانان برگشتید. چرا مدتی فعالیت شما&nbsp;کم شده بود؟&nbsp;</b></span></p><p><span style="font-size: 12px">همکاران همیشه نسبت به من لطف داشته&zwnj;اند و&nbsp; پیشنهادهای کاری درزمینه&zwnj;های مختلف از جانب دوستان دریافت کرده&zwnj;ام و می&zwnj;کنم.&nbsp;اما مهم این است چه تعداد از این پیشنهادها این&nbsp;امکان&nbsp;را برای آدم فراهم می&zwnj;آورند که احساس کنی آن چیزی را که انجام می&zwnj;دهی، عاشقانه به دنبال آن بودی؟</span></p><p><span style="font-size: 12px"><b>کارهای&zwnj;تان را بر چه اساسی انتخاب می&zwnj;کنید؟</b></span></p><p><span style="font-size: 12px">&nbsp;تلاش می&zwnj;کنم با دقت زیاد از بین پیشنهادها انتخاب کنم، پاسخم به انجام بسیاری کارها منفی است و به تعداد کمی از دوستان پاسخ مثبت می&zwnj;دهم.</span></p><p><span style="font-size: 12px">&nbsp;<b>از انجام همه&nbsp;آنچه تا امروز کرده&zwnj;اید&nbsp;راضی بوده&zwnj;اید؟</b></span></p><p><span style="font-size: 12px">&nbsp;کارهایی مثل &laquo;اردی&zwnj;بهشت&raquo; که از&nbsp;شبکه چهار پخش شد، جزو برنامه&zwnj;هایی بود&nbsp;که از اجرایش بسیار حظ بردم. کاری با درونمایه روانشناختی و مباحث عمیق و فاخر و کارآمد،&nbsp;از انجام کارهایی با مایه مباحث اجتماعی مثل &laquo;هزار داستان&raquo; نیز راضی هستم.</span></p><blockquote><p><span style="font-size: 12px"><span style="color: #0000cd"><b>زندگی بچه&zwnj;های دهه 60 خیلی سخت بود؛ با این&zwnj;که شب&zwnj;های موشک باران، درد دور شدن از پدر و برادری که در جبهه می&zwnj;جنگید، چنگ زدن لباس&zwnj;ها در&nbsp;تشت&zwnj;های بزرگ در&nbsp;حیاط بعد از شکستن یخِ حوض، بی&zwnj;برقی&zwnj;های مکرر، ایستادن در صف&zwnj;های مختلف، دشواری انجام درس و مشق&zwnj;های بی&zwnj;انتها و ... همه تجربه&zwnj;هایی تلخ بودند، ولی کودکان آن روز، هنر لذت بردن از زندگی را یاد داشتند</b></span></span></p></blockquote><p><span style="font-size: 12px">&nbsp;خوانش آثار نویسندگان مطرح دنیا در &laquo;ایران&zwnj;صدا&raquo; جزو فعالیت&zwnj;هایی است که در آن عطش پایان&zwnj;ناپذیرم به خواندن این آثار را در آن با مخاطبین به شراکت می&zwnj;گذارم و بالاخره علاقه&zwnj;مندی و اولویت دیرینه من که کارکودک است؛ کارهای خوش&zwnj;ساخت متفاوتی که سازندگانش برای ساخت آن از دل و جان مایه می&zwnj;گذارند و ... همه از آن دست فعالیت&zwnj;هایی هستند که به زندگی حرفه&zwnj;ای من معنا می&zwnj;دهند.</span></p><p><span style="font-size: 12px">اما این&zwnj;که تا چه میزان کامیار بوده&zwnj;ام که پیشنهادهایی از این دست دریافت کنم مقوله دیگری است.</span></p><p><span style="font-size: 12px"><b>تا به حال ایده&zwnj;ای به ذهن&zwnj;تان رسیده که خودتان تصمیم به ساخت آن بگیرید؟</b></span></p><p><span style="font-size: 12px">از یک سو خودم همت آن را ندارم که به ارائه طرح و ساخت برنامه با توجه به معضلات ریز و درشت برنامه&zwnj;سازی در زمان حاضر بپردازم و از دیگر سو، بسیاری از کارهایی که دوستان محبت می&zwnj;کنند و&nbsp;برای همکاری از من&nbsp;دعوت می&zwnj;کنند، ابدا از آن دست کارهایی نیستند که انجام دادن آن&zwnj;ها به من احساس رضایت و شادمانی بدهد. به این جهت گاهی فاصله&zwnj;هایی در بین همکاری با پروژه&zwnj;های مختلف ایجاد می&zwnj;شود.&nbsp;</span></p><p><span style="font-size: 12px"><b>از برنامه &laquo;دست کی بالا&raquo; بگویید که اینک در آن حضور دارید. </b></span></p><p><span style="font-size: 12px">&laquo;دست کی بالا&raquo; با هدف ساخت برنامه برای مخاطب خردسال ساخته شد. وقتی که با تهیه&zwnj;کننده برنامه آقای&nbsp;مناجاتی و کارگردان&nbsp; آن خانم حق&zwnj;جویی گفت&zwnj;وگو کردم؛ احساس اولیه&zwnj;ام این بود که دوستان گروهی سنی&zwnj; را مد نظر دارند که اولویت بسیاری از برنامه&zwnj;سازان نیست، علی&zwnj;رغم این&zwnj;که آسیب&zwnj;پذیرترین قشر جامعه هستند که نقش آفرینی&zwnj;شان در شکل دادن به ساختار یک جامعه سالم و خوشبخت غیر قابل انکار است.</span></p><p><span style="font-size: 12px">&nbsp;کار، ساختاری ساده، جذاب و متنوع داشت که می&zwnj;توانست نیازهای متعدد کودک در رابطه با یک برنامه پر و پیمان را پاسخگو باشد.</span></p><p><span style="font-size: 12px">بخش قصه&zwnj;گویی که اجرایش به من محول شد با توجه به پیشینه من در رابطه با فعالیت&zwnj;های مرتبط با قصه&zwnj;گویی نشان از هوشمندی و دقت نظر تهیه&zwnj;کننده و کارگردان داشت و در مجموع، گفت&zwnj;و شنودمان نشان از وجود فکر و طرحی در خور داشت که به جرأت می&zwnj;توانم ادعا کنم بعد&nbsp;از پیوستن به مجموعه، کاملا با محوریت انتظارات&zwnj;مان منطبق بود و حتی موفق&zwnj;تر از آن هم ظاهر شد.</span></p><p style="text-align: center"><span style="font-size: 12px"><img alt="" src="http://app.akharinkhabar.ir/AndroidOnlineNewsImage.aspx?id=92496&amp;type=imgCenter" width="1000" height="623" /></span></p><p><span style="font-size: 12px"><b>4 دهه از اجرای شما در نوجوانی برای کودکان می&zwnj;گذرد و اینک با مخاطبانی طرف هستید که پدران و مادران&zwnj;شان، در کودکی و نوجوانی مخاطب شما بوده&zwnj;اند. چه حسی دارد؟ </b></span></p><p><span style="font-size: 12px">نزدیک به نیم قرن است که آن&zwnj;چنان&nbsp;شرمنده مهر ناب هموطنانم می&zwnj;شوم که همیشه احساس می&zwnj;کنم دینی که نسبت به مردم دارم، با من است.</span></p><p><span style="font-size: 12px">بچه&zwnj;های دیروز از کارمند بانک تا پزشک تا فروشنده تا راننده&nbsp;تاکسی و ... چهار دهه است که با عکس&zwnj;العمل&zwnj;های مهربانانه&zwnj; خود&nbsp;در قبال آنچه باور دارند در کودکی به آن&zwnj;ها ارائه کرده&zwnj;ام، در صدد جبران هستند.&nbsp; این یعنی این&zwnj;که امکان ندارد برای کودکان کاری انجام دهی و تا همیشه شاهد و ناظر&nbsp;حاصل بی&zwnj;نظیرش&nbsp;نباشی.</span></p><blockquote><p><span style="font-size: 12px"><span style="color: #0000cd"><b>&nbsp;کودکان دیروز آن&zwnj;چنان با مفهوم احترام و انقیاد و تکلیف مانوس بودند که حتی تصور زیر سوال بردن جایگاه&zwnj;شان، یک تابوی عظیم بود کودکان امروز اما به مدد دیدن و شنیدن و فراخ شدن جهان&zwnj;شان&nbsp;بیش از آن&zwnj;که به مسئولیتی که بر عهده دارند بیندیشند، پاسخ سوال&zwnj;هایشان&nbsp;را می&zwnj;خواهند</b></span></span></p></blockquote><p><span style="font-size: 12px">&nbsp;به باور من نشاندن بذرهای انسانی در گرم&zwnj;ترین و طاقت فرساترین تابستان&zwnj;های روزگار، سایه مهر درختان ستبری را به تو هدیه می&zwnj;کند که زمانی آن را کاشته&zwnj;ای، و هرگز باور نمی&zwnj;کردی این&zwnj;گونه ثمر دهد. کار کردن برای کودکان از پر بازده&zwnj;ترین و پر ثمر&nbsp;بخش&zwnj;ترین فعالیت&zwnj;هایی است که نمی&zwnj;توان رقیبی برای آن متصور شد&nbsp;و در زمانه فعلی، در دنیایی این&zwnj;گونه عاصی و پریشان و بحران زده، اگر کودکان را در نیابیم ،می&zwnj;توانند بزرگ&zwnj;ترین قربانیان خطاهای خواسته و ناخواسته&nbsp;بزرگسالان باشند.</span></p><p><span style="font-size: 12px"><b>مخاطبان&zwnj;تان چند نسل تفاوت پیدا کرده&zwnj;اند. چگونه خواسته کودکان امروز را درک می&zwnj;کنید؟ </b></span></p><p><span style="font-size: 12px">چندی پیش برای نوشتن متن&zwnj;ها و کارگردانی برنامه &laquo;امپراطور کوچک&raquo; که برای تصحیح اشتباهات متداول تربیتی والدین آن را روی آنتن بردم، یک سال تحقیق و مطالعه کردم.</span></p><p><span style="font-size: 12px">مطالب جمع آوری شده هم در ساخت برنامه ترکیبی &laquo;آبی&zwnj;تر&raquo; از رویا برای شناخت مخاطب و نیازهایش هم در اجراها و هم در کارهای بعدی&nbsp;به کمکم آمد و&nbsp;یکی از مزایای بزرگ کار با گروه بسیار پر انرژی&nbsp; &laquo;دست کی بالا &raquo; تواضع و انعطاف&zwnj;پذیری گروه سازنده؛ تهیه&zwnj;کننده و کارگردان در تعامل با افراد گروه است که اجازه بهره&zwnj;گیری از نقطه نظرها و تجربیات دوستان را که همه کار بلد و عاشق کار هستند، به آن&zwnj;ها می&zwnj;دهد.</span></p><blockquote><p><span style="font-size: 12px"><span style="color: #0000cd"><b>بچه&zwnj;های دهه 60 که امروز کارمند بانک، پزشک، فروشنده یا راننده&nbsp;تاکسی شده&zwnj;اند، همیشه با عکس&zwnj;العمل&zwnj;های مهربانانه&zwnj; خود&nbsp;در قبال آنچه باور دارند در کودکی به آن&zwnj;ها ارائه کرده&zwnj;ام، در صدد جبران هستند.&nbsp; این یعنی این&zwnj;که امکان ندارد برای کودکان کاری انجام دهی و تا همیشه شاهد و ناظر&nbsp;حاصل بی&zwnj;نظیرش&nbsp;نباشی</b></span></span></p></blockquote><p><span style="font-size: 12px">&nbsp;پیش از آغاز درباره تغییرات محسوس و انکارناپذیر مخاطبان&zwnj;مان و خواسته&zwnj;های آن&zwnj;ها بحث و گفت&zwnj;وگوهای راهگشایی شکل گرفت. می&zwnj;دانیم که کار برای این گروه سنی، جزو حساس&zwnj;ترین و پر مسئولیت&zwnj;ترین کارهاست و نیازمند آموزش و به روز شدن دائم دارد.</span></p><p><span style="font-size: 12px">&nbsp;تغییراتی را که در مقایسه با اجراهای دیگر شاهد آن هستید، حاصل این تجربیات در طی چند دهه، تعامل و تلاش برای به روز شدن و دریافت و پاسخگویی به نیازمندی&zwnj;های کودکان امروز است.</span></p><p><span style="font-size: 12px"><b>تفاوت خواسته کودک امروز با کودک دهه 60 چیست؟&nbsp;</b></span></p><p><span style="font-size: 12px">در دنیایی که هنجارهایش زیر و رو شده و رشد تکنولوژی باعث شتاب گرفتن تحولات عمیقی شده که دریافتن و درک آن&zwnj;ها گاه از توان و عهده&nbsp;ما خارج است؛ کودکان ما هم به تبعیت از همه &nbsp;این تغییرات دستخوش دگرگونی&zwnj;های کوچک و بزرگی می&zwnj;شوند که نسل آن&zwnj;ها را با نسل همسن و سالانشان در زمان&zwnj;های دیگر متفاوت می&zwnj;کند و دغدغه آنها را نیز تغییر داده است.</span></p><p><span style="font-size: 12px">تعابیر تازه وضع شده زیادی در رابطه با پرورش کودکان باعث می&zwnj;شود با مواردی در دنیای کودکان مواجه شویم که در عالم کودکی کودکان دیروز کوچک&zwnj;ترین نشانی از آن نبود.</span></p><p><span style="font-size: 12px">&nbsp;کودکان دیروز آن&zwnj;چنان با مفهوم احترام و انقیاد و تکلیف مانوس بودند که حتی تصور زیر سوال بردن جایگاه&zwnj;شان، یک تابوی عظیم بود کودکان امروز اما به مدد دیدن و شنیدن و فراخ شدن جهان&zwnj;شان&nbsp;بیش از آن&zwnj;که به مسئولیتی که بر عهده دارند بیندیشند، پاسخ سوال&zwnj;هایشان&nbsp;را می&zwnj;خواهند.</span></p><p><span style="font-size: 12px">&nbsp;حالا در این میان هنرمندی که می&zwnj;خواهد با زبان هنر با شنونده و بیننده&zwnj;اش سخن بگوید، سخت درگیر و مسئول است، به خصوص اگر مثل سازندگان برنامه ما هدف نزدیک کردن والدین به کودکان و دور هم جمع کردن خانواده را هم مد نظر داشته باشد.</span></p><p style="text-align: center"><span style="font-size: 12px"><img alt="" src="http://app.akharinkhabar.ir/AndroidOnlineNewsImage.aspx?id=92495&amp;type=imgCenter" width="1000" height="682" /></span></p><p><span style="font-size: 12px"><b>در &laquo;دست کی بالا&raquo; به کدام جنبه از خواسته&zwnj;های کودکان بیشتر پرداختید؟ و هدفتان این بوده که چه چیزی به آنها آموزش دهید؟&nbsp;</b></span></p><p><span style="font-size: 12px">در این برنامه داشتن نگاهی به نیازهای مختلف کودکان در زمان محدودی که داریم مد نظر بوده؛ از ورزش کودکان در کنار والدین&zwnj;شان گرفته تا ساخت کار&nbsp;دستی برای پر کردن اوقات فراغت و بهره گیری از قوه خلاق؛ اجراء ترانه و قصه گویی توسط کودکان باز به همراهی خانواده&zwnj;ها تا شنیدن قصه که به نوعی جمع بندی پیام&zwnj;های مورد نظر برنامه در بخش&zwnj;ها و آیتم&zwnj;های نمایشی برنامه است.</span></p><p><span style="font-size: 12px"><b>به نظر خودتان تا چه اندازه موفق بوده&zwnj;اید؟&nbsp;</b></span></p><p><span style="font-size: 12px">من عوامل شکل دهنده&nbsp;برنامه از دکور گرفته تا طراحی لباس&zwnj;ها؛ بخش&zwnj;های نمایشی، کار مجری، عروسک&zwnj;ها، کار دستی و قصه همه را با حفظ محوریتی مشخص به عنوان یک مجموعه شاد و متنوع و پر تحرک بسیار موفق می&zwnj;دانم و یک افسوس بزرگ را در تمام زمان&zwnj;های پخش برنامه با خود همراه داشته&zwnj;ام و آن اینکه علی&zwnj;رغم تلاش عاشقانه،&nbsp;تک تک اعضا&nbsp;گروه عملا برنامه به هیچ عنوان آنگونه که باید دیده نشده و نمی&zwnj;شود.</span></p><p><span style="font-size: 12px"><b>چرا برنامه آن&zwnj;طور که باید و شاید دیده نمی&zwnj;شود؟</b></span></p><p><span style="font-size: 12px">&nbsp;عدم همراهی مخاطب علی&zwnj;رغم موفقیت برنامه یک دلیل منطقی بسیار مشخص دارد و آن هم زمان انتخاب شده برای پخش برنامه است. پیش از این برنامه در ساعت ده و ربع صبح پخش می&zwnj;شد. بسیاری از بزرگ&zwnj;ترها و بچه&zwnj;ها گله می&zwnj;کردند که بچه&zwnj;ها به دلیل شرایط زمانی فعلی در آن ساعت خواب هستند و موفق به تماشای برنامه نمی&zwnj;شوند.</span></p><p><span style="font-size: 12px">&nbsp;آن&zwnj;ها به ما تذکر می&zwnj;دادند که پخش کار در عصرها و یا احتمالا باز پخش آن می&zwnj;تواند این عدم توفیق برنامه را به گونه&zwnj;ای به اقبال تماشاگر بدل کند.&nbsp; بعد از مدتی زمان پخش به ساعت هشت و چهل&nbsp;و پنج دقیقه&nbsp;صبح تغییر کرد که باعث از بین رفتن امکان تماشای برنامه توسط اکثریت کودکانی شد که در آن ساعت در حال استراحت هستند. عدم بازپخش برنامه باعث&nbsp;دلخوری مضاعف کودکان و خانواده&zwnj;های&zwnj;شان شد که در پیام&zwnj;های مکررشان از این تغییر ساعت بارها و بارها گله کرده و می&zwnj;کنند.</span></p><p><span style="font-size: 12px">&nbsp;دلسردی بچه&zwnj;های گروه که نگران دیده نشدن حاصل زحماتشان هستند&nbsp;بماند که خوشبختانه آن&zwnj;چنان عاشق کارشان هستند که بیننده تأثیر عدم رضایت آن&zwnj;ها از این تغییر ساعت را به هیچ عنوان احساس نمی&zwnj;کند. آرزوی بچه&zwnj;های گروه این است که بزرگواران دست اندرکار با توجه به خواست مخاطب مبنی بر تغییر ساعت پخش، باعث دلگرمی گروه سازنده و تماشاگران&nbsp;شوند.</span></p><p><span style="font-size: 12px"><b>با توجه به عملکرد والدین امروزی که کودکان دیروز هستند، جایی پیش آمده که احساس ناامیدی و افسوس کنید؟&nbsp;</b></span></p><p><span style="font-size: 12px">فراوان این اتفاق افتاده است و افسوس خورده&zwnj;ام. همه می&zwnj;دانند بچه&zwnj;ها بیشتر از آنچه از باید و نبایدها و اوامر و نواهی والدین بیاموزند از عملکرد آن&zwnj;ها تأثیر می&zwnj;پذیرند.</span></p><p><span style="font-size: 12px">بچه&zwnj;های دیروز خیلی اوقات از شیوه عملکرد پدرها و مادرهایشان گله می&zwnj;کردند؛ پدرها و مادرهایی که به هیچ یک از منابع اطلاعاتی دنیای امروز دسترسی نداشتند و با این وجود تلاش می&zwnj;کردند بهترین خودشان را انجام دهند.</span></p><blockquote><p><span style="font-size: 12px"><span style="color: #0000cd"><b>من در حال حاضر به نسبت چهل سال پیش آدم دیگری هستم؛ با حفظ بعضی از داشته&zwnj;ها و تغییر بسیاری دیگر از آن&zwnj;ها.&nbsp; جهان بینی این روزهایم باعث می&zwnj;شود به خودم سخت نگیرم</b></span></span></p></blockquote><p><span style="font-size: 12px">اما امروز،&nbsp;وقتی می&zwnj;بینم کودکی به تشویق یا تحت فشار پدر و مادر آنچنان سرگرم حضور در کلاس&zwnj;های مختلف است که فرصتی برای لحظه&zwnj;ای توقف در عالم&nbsp;کودکی&zwnj;اش پیدا نمی&zwnj;کند و یا وقتی شاهدم دختر یا پسر کوچکی به خاطر مشغولیت اجباری و ناخواسته پدر&nbsp;و مادر برای تأمین معاش و گذران زندگی هرگز شانس گذران زمان با والدین به شدت خسته و فرسوده&zwnj;اش را ندارد، وقتی می&zwnj;شنوم دختر و پسر کوچکی از مادیات و ماشین آخرین سیستم و ویلای آنچنانی و سفر تجملی و ... آن&zwnj;گونه داد سخن می&zwnj;دهند&nbsp;که گویا هیچ چیز&nbsp;جز برتری مالی عامل شناسایی انسان&zwnj;های موفق نیست،&nbsp;وقتی کودکان به تأسی از حال بد دل بزرگ&zwnj;ترهایشان&nbsp;آنچنان درگیر مسائل دنیای بزرگسالان هستند که فرصتی برای کودکی کردن پیدا نمی&zwnj;کنند، وقتی می&zwnj;بینم و می&zwnj;شنوم کودکان چطور از اعمال خشونت&zwnj;های بزرگسالان؛ از نوع فیزیکی گرفته تا مورد سوء استفاده قرار گرفتن در فضای مجازی آزرده می&zwnj;شوند.</span></p><p><span style="font-size: 12px">&nbsp;درحالی که شبانه روز شاهد این هستم که تبلت و موبایل و فیلم&zwnj;ها و موارد ویران کننده و منحط اخلاقی چطور جایگزین وجود پدر و مادر و مربی و دوست دلسوز و آگاه شده&zwnj;اند و یا&nbsp;زمانی که می&zwnj;بینم والدین با انتخاب بدترین فیلم&zwnj;ها و دیدنی&zwnj;های سخیف عالم در شبکه های مختلف اجتماعی و تصویری کودک را با خود برای دیدن و شنیدن سطحی&zwnj;ترین و آلوده&zwnj;ترین و مخرب&zwnj;ترین دیدنی&zwnj;ها و شنیدنی&zwnj;ها همراه می&zwnj;کنند غافل از تأثیرات پاک نشدنی این موارد و ...فراوان و از عمق وجود غصه می&zwnj;خورم.</span></p><p><span style="font-size: 12px"><b>آیا پیش آمده که خودتان و یا همکارانتان را مقصر این اتفاقات بدانید؟&nbsp;</b></span></p><p><span style="font-size: 12px">همیشه به این اندیشیده&zwnj;ام که با توجه به ارتباط بسیار عمیق وگسترده با مخاطبین آن زمان و با در نظر داشتن حس اعتماد بی نظیر دو طرفه آن زمان&zwnj;ها؛ اگر آگاه&zwnj;تر بودم، قاعدتا می&zwnj;توانستم کارم را خیلی بهتر از آنچه انجام داده&zwnj;ام؛ به سرانجام برسانم.</span></p><p><span style="font-size: 12px">&nbsp;اما همیشه در پاسخ به این دغدغه؛ آن ضرب&zwnj;المثل غنی ناب را به خودم گوشزد می&zwnj;کنم: &laquo;اگر جوانان می&zwnj;دانستند و پیرها می&zwnj;توانستند!&raquo;</span></p><p><span style="font-size: 12px">&nbsp;وقتی کارم را آغاز کردم نوجوانی بودم که فراوان نمی&zwnj;دانست اما یک نکته غیر قابل&nbsp;انکار در زندگی حرفه&zwnj;ای من وجود داشت و آن اینکه من در هر زمانی بهترین خودم را انجام داده&zwnj;ام.</span></p><p><span style="font-size: 12px">&nbsp;بنابراین در پاسخ به سوال شما می&zwnj;گویم: آرزو می&zwnj;کردم آگاه&zwnj;تر و توانمندتر بودم و می&zwnj;توانستم کارم را بهتر انجام بدهم اما احساس گناه و تقصیر نمی&zwnj;کنم به این جهت که علی&zwnj;رغم نداشتن اطلاعات و تخصص بالا نهایت تلاش خودم را کرده&zwnj;ام.&nbsp;</span></p><p><span style="font-size: 12px"><b>اگر پختگی حال حاضرتان را داشتید چه تفاوتی در اجرای شما و انتقال مفاهیم به وجود می&zwnj;آمد؟</b></span></p><p><span style="font-size: 12px">من در حال حاضر به نسبت چهل سال پیش آدم دیگری هستم؛ با حفظ بعضی از داشته&zwnj;ها و تغییر بسیاری دیگر از آن&zwnj;ها.&nbsp; جهان بینی این روزهایم باعث می&zwnj;شود به خودم سخت نگیرم.&nbsp;دنیا سفری است کوتاه با انتهایی مشخص برای همه؛ بی هیچ استثناء و تفاوتی و هر کسی موفق به خوب زیستن شود مقصد سفر را دریافته است.&nbsp;قاعدتا جهان بینی امروزم به ساخت برنامه&zwnj;هایی ترغیبم می&zwnj;کرد که هنر خوب زیستن و مثل همیشه کسب مهارت انسان بودن را&nbsp;به شیوه&zwnj;های هنری به کودکان گوشزد کنم.</span></p><p><span style="font-size: 12px">&nbsp;قاعدتا چون مثل گذشته&zwnj;ها خیلی چیزی را جدی نمی&zwnj;گیرم، در سبک و سیاق اجرایم از جدی بودن اجرای آن زمان&zwnj;ها نشانی وجود ندارد. صاف و ساده و صمیمی؛ مثل خود بچه&zwnj;ها؛ سعی می&zwnj;کردم زندگی در لحظه را با آن&zwnj;ها تمرین کنم و به جای تکرار حرف&zwnj;های قلنبه سلنبه که خودم هم معنیشان&nbsp;را نمی&zwnj;فهمم؛ همراه آن&zwnj;ها زندگی خودم و دیگر انسان&zwnj;ها را علی رغم همه تفاوت&zwnj;ها&nbsp;پاس بدارم.<br /><b>&nbsp;<br />فکر می&zwnj;کنید آن&zwnj;طور که باید و شاید به برنامه کودک توجه می&zwnj;شود؟ چه از جانب سازندگان چه از جانب مسئولین سازمان و چه از جانب بینندگان؟&nbsp;</b></span></p><p><span style="font-size: 12px">راستش را بخواهید به نظر من کمترین توجه البته&nbsp;همیشه این&zwnj;گونه نیست. نمونه&zwnj;اش همین کار&laquo;دست کی بالاست&raquo; که با حمایت و کمک مسئولین و تلاش همکاران، با صرف هزینه&zwnj;های مادی و معنوی ساخته شده؛ اما اولویت ندادن به کودکان و زمان مناسب پخش برنامه برای آن&zwnj;ها از نظر من باعث شده یکی از نامناسب&zwnj;ترین زمان&zwnj;ها علی&zwnj;رغم آگاهی از نقطه نظرهای کودکان و والدین به پخش آن اختصاص پیدا کند.</span></p><p><span style="font-size: 12px">اما به یقین پاسخ به این سوال هم مثل همه پاسخ&zwnj;های دنیا همه یا هیچ نیست. عملکردها در این زمینه در خور تحسین و گاه در خور انتقاد است<b>.</b></span></p><p style="text-align: center"><span style="font-size: 12px"><img alt="" src="http://app.akharinkhabar.ir/AndroidOnlineNewsImage.aspx?id=92493&amp;type=imgCenter" width="750" height="1000" /></span></p><p><span style="font-size: 12px"><b>آن&zwnj;قدری که شایسته است به کار کودک توجه نمی&zwnj;شود، فکر می کنید چرا این اتفاق رخ می&zwnj;دهد؟&nbsp;</b></span></p><p><span style="font-size: 12px">کار کودک همیشه دچار این بلا&nbsp;بوده و برنامه&nbsp;ما هم در این زمینه مستثنی نیست و معتقدم تا زمانی که سرمایه&zwnj;گذاران کارهای هنری تنها به برگشت سود مادی فکر می&zwnj;کنند، وارد تولید کار کودک نشوند.</span></p><p><span style="font-size: 12px">&nbsp;آن&zwnj;ها که کار برای کودکان همیشه اولویت&zwnj;شان بوده همیشه به نوعی سرمایه گذاری معنوی در کنار موضوعات مادی اندیشیده&zwnj;اند؛ چرا که داشتن تجربه در این زمینه به شما می&zwnj;گوید؛ قدردانی آدم&zwnj;ها و یاد آوری تأثیر پذیری از شما و برنامه&zwnj;های&zwnj;تان در طی چند دهه با هیچ&zwnj; دست&zwnj;آورد ارزشمندی در دنیا قابل مقایسه نیست.</span></p><p><span style="font-size: 12px"><b>شما نسبت به سن&zwnj;تان بسیار خوب مانده&zwnj;اید، رازتان چیست؟ حوزه فعالیت شما که کار با کودکان است در این موضوع تاثیر داشته است؟&nbsp;</b></span></p><p><span style="font-size: 12px">واقعا؟ خدا کند&nbsp;همینطور باشد(با لحن خنده). جدای از شوخی، بله. باور دارم کار با بچه&zwnj;ها تاثیر شگرفی در تعیین شیوه زندگی ما دارد.</span></p><p><span style="font-size: 12px">من از بچه&zwnj;ها خیلی چیزها یاد گرفته&zwnj;ام.&nbsp;دوست داشتن بی قید و شرط،&nbsp;زندگی در زمان حال،&nbsp;حظ بردن از داشته&zwnj;ها،&nbsp;به رخ کشیدن حماقت، ژست نگرفتن و حسرت نخوردن و ...</span></p><p><span style="font-size: 12px">زندگی بسیار ساده و رهایی دارم. خیلی بی تعلق&zwnj;تر و آزادتر از آنچه تصورش را بکنید.&nbsp;دوران&zwnj;های بسیار سختی را در زندگی&zwnj;ام تجربه کرده&zwnj;ام که بزرگترین و ارزشمندترین درس&zwnj;های زندگی&zwnj;ام را به من داده&zwnj;اند. قدردان داشته&zwnj;ها بودن یکی از بارزترین آن&zwnj;ها است.</span></p><p><span style="font-size: 12px">می&zwnj;دانم باور می&zwnj;کنید اگر بگویم خودم را یکی از غنی&zwnj;ترین آدم&zwnj;های کره خاکی می&zwnj;دانم بدون آنکه داشته&zwnj;های مادی&zwnj;ام مؤید آن باشد.&nbsp;من بهترین دوستان عالم را دارم که&nbsp;جعبه جادو الفت و انس با بسیاری را به من هدیه داده و می&zwnj;دهد.</span></p><blockquote><p><span style="font-size: 12px"><span style="color: #0000cd"><b>زندگی بسیار ساده و رهایی دارم. خیلی بی تعلق&zwnj;تر و آزادتر از آنچه تصورش را بکنید.&nbsp;دوران&zwnj;های بسیار سختی را در زندگی&zwnj;ام تجربه کرده&zwnj;ام که بزرگترین و ارزشمندترین درس&zwnj;های زندگی&zwnj;ام را به من داده&zwnj;اند. قدردان داشته&zwnj;ها بودن یکی از بارزترین آن&zwnj;ها است</b></span></span></p></blockquote><p><span style="font-size: 12px">از اینکه می&zwnj;توانم برای زندگی&zwnj;ام تصمیم بگیرم، روی گذران لحظه&zwnj;هایم کنترل دارم. کسی یا چیزی بسیار به ندرت می&zwnj;تواند آشفته&zwnj;ام کند،&nbsp;امکان مطالعه و نوشتن روزانه حداقل سه تا چهار ساعت را دارم،&nbsp;فرصت و شانس تأمل کردن در باره زندگی و آموختن و اصلاح رفتار و بهتر شدن را دارم.</span></p><p><span style="font-size: 12px">مثل گذشته گول دنیا را نمی&zwnj;خورم و غصه&zwnj;ام را نگه می&zwnj;دارم برای دردهای واقعی...و کلی چیزهای خوب دیگر که اگر دنیا و آدم&zwnj;هایش به این میزان گرفتار و دردمند نبودند، به مراتب حظ بیشتری از آنها می&zwnj;بردم و از این هم بهتر می&zwnj;ماندم.</span></p><p><span style="font-size: 12px"><b>فکر می&zwnj;کنید مهم&zwnj;ترین نصیحتی که باید به کودکان دیروز می&zwnj;کردید و آن را انجام نداده&zwnj;اید چیست؟&nbsp;</b></span></p><p><span style="font-size: 12px">زندگی بچه&zwnj;های دیروز خیلی سخت بود،&nbsp;درباره&nbsp;اکثریت آن&zwnj;ها حرف می&zwnj;زنم. بعضی&zwnj;ها که همیشه خوشبخت&zwnj;تر از بقیه&nbsp;همنوعان&zwnj;شان&nbsp;بوده&zwnj;اند. روزهای پر التهاب انقلاب تا شب&zwnj;های موشک باران، از درد دور شدن از پدر و برادر که در جبهه می&zwnj;جنگید، تا شنیدن خبر شهادت عزیزترین&zwnj;ها، از چنگ زدن لباس&zwnj;ها در&nbsp;تشت&zwnj;های بزرگ در&nbsp;حیاط بعد از شکستن یخِ حوض تا سختی تهیه یک پیت نفت تا بی&zwnj;برقی&zwnj;های مکرر روزهای گرم تابستان، از ایستادن در صف&zwnj;های مختلف تا دشواری انجام درس و مشق&zwnj;های بی&zwnj;انتها، تازه اگر هزینه تهیه کتاب و دفتر و مداد فراهم بود.</span></p><p><span style="font-size: 12px">هر چند به نظر من دیروزی&zwnj;ها علی&zwnj;رغم وجود همه&nbsp;دشواری&zwnj;ها هنر خوب زندگی کردن را بهتر می&zwnj;دانستند، اما در لحظه زندگی کردن و از آن لذت بردن را خیلی خوب بلد نیستند. فکر می&zwnj;کنم این را باید به آنها یاد می&zwnj;دادیم.</span></p><p><span style="font-size: 12px"><b>بهترین و مهم&zwnj;ترین نصیحت شما به کودکان امروز چیست؟</b></span></p><p><span style="font-size: 12px">به گمانم بچه&zwnj;های امروز را نباید نصیحت کرد،&nbsp;چون شنیدنش را اصلا بر نمی&zwnj;تابند. در قبال وظیفه&zwnj;ام نسبت به آن&zwnj;ها به گونه&zwnj;ای زندگی می&zwnj;کنم که این ذهنیت را در گوشه&zwnj;ای از ذهن&zwnj;شان ایجاد کنم که زندگی فقط بازی&zwnj;ها و گیم&zwnj;های کامپیوتری و موبایل و تبلت و دنیای سلبریتی&zwnj;ها و رقابت برای بیشتر داشتن نیست.</span></p><p><span style="font-size: 12px">&nbsp;بد نیست گاهی به این فکر کنی که چیزی با ارزش&zwnj;تر، زیباتر و خواستنی&zwnj;تر از همه&nbsp;این&zwnj;ها وجود دارد که هر کسی یک جوری صدایش می&zwnj;کند.</span></p><p><span style="font-size: 12px"><b>&nbsp;از نظر شما و با توجه به باز خوردها این برنامه، آیا قابلیت این را دارد که کودکان دهه 60 را هم پای خودش بنشاند؟</b>&nbsp;</span></p><p><span style="font-size: 12px">بر خلاف تصور ما، جذاب بودن برنامه برای بچه&zwnj;ها در سنین غیر از خردسالی تعجب شخص من را برانگیخت. فکر می&zwnj;کنم انرژی مثبت، جنب و جوش و تحرک، دکور شاد و رنگارنگ و ترغیب کودکان به اندیشیدن در قالب&zwnj;های خلاقانه به شیوه&nbsp;غیر مستقیم این قابلیت را به برنامه می&zwnj;دهد و جذابیت آن را به غیر خردسالان هم تسری می&zwnj;بخشد.</span></p><p><span style="font-size: 12px">&nbsp;این نکته را براساس تقاضاهای مطرح شده برای شرکت در برنامه و مشارکت خودخواسته و با نشاط کودکان در سنین بالاتر که به شخصه در برنامه&zwnj;ها شاهد بوده&zwnj;ام عنوان می&zwnj;کنم.</span></p></div><p>&nbsp;</p><p><span style="font-size: 12px">منبع: خبرآنلاین</span></p>