229643 سرمقاله حمایت/ رهبران قرن نوزدهمی آمریکا « رهبران قرن نوزدهمی آمریکا » عنوان سرمقاله روزنامه حمایت نوشته پرویز سروری است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید: <p><span style="font-size: 12px">اقدام آمریکا در به&zwnj;اصطلاح فعال کردن مکانیسم ماشه و ادعای &laquo;مایک پمپئو&raquo;، وزیر خارجه این کشور مبنی بر اینکه &laquo;در صورت عدم موفقیت سازمان ملل در اجرای تحریم&zwnj;ها علیه ایران، آمریکا عواقبی را در نظر می&zwnj;گیرد&raquo;، از ابعاد مختلف، موضوعی بسیار حساس و مهم به شمار می&zwnj;آید. در واقع، شیرازه نظم بین&zwnj;المللی با این سیاست واشنگتن در حال ازهم&zwnj;پاشیده شدن است و آمریکایی&zwnj;ها امروز احساس می&zwnj;کنند باید برای استیلای بر جهان، راهبردهای قرن نوزدهم را پیاده کنند. سران کاخ سفید در حقیقت، خود را رهبر کشورهای دنیا می&zwnj;پندارند و این تلقی را می&zwnj;توان از اظهارنظرهای آکنده از غرور رهبران واشنگتن دریافت. از نظر یانکی&zwnj;ها، کشورها به دو دسته تقسیم می&zwnj;شوند. یا اطاعت پذیرند یا مخالف. دسته دوم اگر با ارعاب، تهدید و تحقیر همراه نشوند، با گزینه&zwnj;های تحریم و حتی تهدید نظامی مواجه می&zwnj;شوند. این رویکرد، اتفاقی خطرناکی است که در گذشته عملاً انجام می&zwnj;شد اما اعلام نمی&zwnj;شد. به&zwnj;عبارت&zwnj;دیگر، سیاستی که پمپئو آن را بیان کرد، پیش&zwnj;ازاین &laquo;اعمالی&raquo; بود اما &laquo;اعلامی&raquo; نبود. آمریکا در این مرحله، اعمال و اعلام را با هم تلفیق کرده و وقیحانه اظهار می&zwnj;کند که هر کس با ما نیست، علیه ماست!<br />چنین سیاستی معنایی جز تحقیر جامعه بین&zwnj;المللی و به چالش کشیدن جدی نظم جهانی ندارد چراکه واشنگتن بدون پرده&zwnj;پوشی، راهبرد ضد ایرانی خود را در مرئی و منظر همه کشورها قرار داده و می&zwnj;گوید هر شخص حقیقی و حقوقی از اراده کاخ سفید تخطی کرده و آن را تمکین نکند، باید منتظر عواقب و مجازات&zwnj;های سخت آن باشد. از این منظر، جامعه جهانی نمی&zwnj;تواند و نباید به&zwnj;راحتی از کنار این گردنکشی و تهدید آمریکا بی&zwnj;تفاوت بگذرد و بدون هیچ واکنش تأثیرگذاری، تصمیم سازان و تصمیم گیران کاخ سفید را به حال خود رها کند.<br />از سوی دیگر، عربده&zwnj;کشی&zwnj;ها و قانون&zwnj;شکنی&zwnj;های آشکار آمریکا، ناکارآمدی و ضعف کارکرد نهادهای بین&zwnj;المللی را از زاویه&zwnj;ای کاملاً روشن، نمایان ساخته است. دبیر کل سازمان ملل متحد که قاعدتاً باید مرجع نهایی رسیدگی به فشل بودن ارگان&zwnj;های ذی&zwnj;ربطش در انجام مأموریت&zwnj;هایشان باشد، در برابر یانکی&zwnj;های قداره&zwnj;بند، دچار لکنت زبان شده و با تردید و احتیاط اعلام می&zwnj;کند که ظاهراً اجماعی در خصوص تحریم&zwnj;های ضد ایرانی وجود ندارد. انتظار این بود که او به نمایندگی از جامعه جهانی با قدرت در برابر آمریکا قد علم کند ولی بررسی عملکرد وی نشان می&zwnj;دهد، نمی&zwnj;خواهد باعث رنجش مدیران آمریکایی&zwnj;اش شود.<br />علاوه بر این، نگارنده این سطور به&zwnj;شدت نسبت به رویکردهای اروپا در پازل برجام بدبین است. تحلیل مواضع قاره سبز در برنامه اقدام مشترک حاکی از آن است که بین اروپا و آمریکا در مواجهه با جمهوری اسلامی، یک تقسیم&zwnj;کار کاملاً دقیق، زمان&zwnj;بندی&zwnj;شده و با نگاه بلندمدت شکل گرفته و سیاست&zwnj;های اخیر اروپا، خلق&zwnj;الساعه و در پاسخ به راهبرد ترامپ اتخاذ نشده است. در بدو امر، این&zwnj;گونه برداشت می&zwnj;شود که واشنگتن نقش &laquo;پلیس بد&raquo; و بروکسل نقش &laquo;پلیس خوب&raquo; را ایفا می&zwnj;کند، درحالی&zwnj;که پشت پرده، زد و بندهای دیگری وجود دارد. با نگاهی نه&zwnj;چندان عمیق به مواضع اخیر این دو یار غار، درمی&zwnj;یابیم که اروپا و آمریکا در شراکت استراتژیک علیه خطوط قرمز، مؤلفه&zwnj;های قدرت و شاخصه&zwnj;های توانمندی کشورمان، ذره&zwnj;ای با یکدیگر زاویه ندارند و هر دو یک هدف را تعقیب می&zwnj;کنند. به بیان دقیق&zwnj;تر، شاه&zwnj;بیت راهبرد ضد ایرانی آمریکا و اروپا در این دو پارامتر خلاصه می&zwnj;شود: &laquo;محدود کردن توان دفاعی &ndash; منطقه&zwnj;ای&raquo; و &laquo;عدم اجرای تعهدات برجامی&raquo;.<br />این در حالی است که مانیفست تبلیغاتی کاخ سفید که طی یکماه گذشته علی&zwnj;الخصوص در روزهای اخیر از زبان وزیر خارجه لمپن این کشور در قالب بازگرداندن &laquo;تمام تحریم&zwnj;ها&raquo; ازجمله محدودیت&zwnj;های تسلیحاتی بیان&zwnj;شده، تهدیدات بی&zwnj;خاصیتی هستند که تأثیر چندانی بر شرایط فعلی کشور ندارند چون هر آنچه در چنته داشتند، در چارچوب فشار حداکثری به ایران وارد آورده و اصطلاحاً دست خود را رو کرده&zwnj;اند. &laquo;جان بولتون&raquo; که سردمدار و ای&zwnj;بسا طراح و تجمیع کننده فشارهای همه&zwnj;جانبه به ایران بود، در کتاب خاطرات خود علناً اذعان کرده است که کمپین فشار حداکثری به تغییر نظام جمهوری اسلامی منجر نخواهدشد. دیگر مسئولین آمریکایی و غربی نیز به&zwnj;تدریج به این جمع&zwnj;بندی رسیده&zwnj;اند که این فشارها ناکارآمد بوده و نتوانسته تغییری در رفتار کشورمان ایجاد کند. علاوه بر این، حتی برخی از اندیشمندان و سیاستمداران کهنه&zwnj;کار غربی هشدار داده&zwnj;اند این تحریم&zwnj;ها، نتیجه عکس داده و تاب&zwnj;آوری ایران را در برابر فشارهای خارجی افزایش داده است.<br />به همین دلیل و بدون کوچک&zwnj;ترین تردیدی باید گفت که جانب&zwnj;داری ظاهری اروپا از برجام دقیقاً در راستای خط تحریمی آمریکا و نگه&zwnj;داشتن استخوان&zwnj;لای&zwnj;زخم است. بر کسی پوشیده نیست که توافق هسته&zwnj;ای از حیز انتفاع ساقط شده و اروپا نه&zwnj;تنها قدمی در جهت منافع ایران برنداشته، بلکه علی&zwnj;الدوام، مطالبات و خرده&zwnj;فرمایش&zwnj;های آمریکا را بزک&zwnj;کرده و به زبان دیگری، یا تحمیل و یا حداقل اعلام کرده است. رفتار اروپا بر این مبنا، شبیه کاسب ورشکسته&zwnj;ای است که تقلا می&zwnj;کند از جنس بدلی و بنجلی که مشتری آن را پس آورده، تعریف و تمجید کرده و حتی با کذب گویی بیشتر، مبلغ مضاعفی نیز دریافت کند! لذا در شرایط فعلی، نیازمند جریان شناسی رفتار اروپا و آسیب&zwnj;شناسی سیاست خارجی کشورمان در این خصوص هستیم.<br />از باب مثال، یک&zwnj;قلم از عملیات فریب اروپا، تأکید دائمی و تصریح غلیظ آن&zwnj;ها به &laquo;تعلیق&raquo; تحریم&zwnj;هاست، حال&zwnj;آنکه اساس گفتگوهای هسته&zwnj;ای و مفادی که از برجام اعلام شد، بر پایه &laquo;لغو&raquo; تحریم&zwnj;ها بنا شده است. طبعاً واکاوی این کلمه در شرایطی که ایران 15 بار مهر تأیید آژانس بین&zwnj;المللی انرژی اتمی بر فعالیت&zwnj;های هسته&zwnj;ای خود را گرفت، می&zwnj;تواند نکات حقوقی بسیاری داشته باشد. فراموش نکنیم که وعده لغو محدودیت&zwnj;های اقتصادی نه&zwnj;فقط اجرا نشد، بلکه تعلیق تحریم&zwnj;ها با همراهی اروپا جنبه عملی به خود گرفت و حتی سنگین&zwnj;ترین تحریم&zwnj;هایی که دستکم در یک قرن گذشته، کشوری بر کشور دیگر تحمیل کرده، علیه جمهوری اسلامی پیاده شده&zwnj;اند. اروپا اما می&zwnj;کوشد با تکیه&zwnj;بر کلیدواژه &laquo;تعلیق&raquo;، برجام را سر پا نگه دارد و متأسفانه برخی از مرعوبین داخلی نیز درصددند که این به&zwnj;اصطلاح همراهی منت گونه اروپا با کشورمان را برای نظام اسلامی فاکتور کنند!<br />به تعبیر روشن&zwnj;تر، اروپایی&zwnj;ها معتقدند یک برجام نیمه&zwnj;جان، بی&zwnj;رمق و بی&zwnj;تأثیر بهتر از یک توافق مرده است. از نگاه قاره سبز، برنامه اقدام جامع مشترک با این خصوصیات، افزون بر اینکه می&zwnj;تواند افسانه رشد اقتصادی از این رهگذر را بازتعریف کند و در باغ سبز دوباره&zwnj;ای به ساده&zwnj;اندیشان نشان دهد، قادر است که اقتصاد کشور را هم در حالت فریز شده و شرطی باقی نگه دارد.<br />نکته مهم پایانی که تکرار آن در اینجا مفید است، موضوع عدم اعتماد به آمریکاست. به تمام نقاط عطف تاریخ انقلاب که نگاه کنیم، شاخصه بی&zwnj;اعتمادی در نقطه اوج قله&zwnj;های افتخار کشور می&zwnj;درخشد. ازاین&zwnj;رو، در برنامه&zwnj;ریزی&zwnj;ها و تصمیمات آینده با هدف خروج از اوضاع دشوار اقتصادی، رعایت این اصل در کنار اعتماد به جوانان و فعال کردن پتانسیل&zwnj;های عظیم داخلی، شرط ورود به پهنه&zwnj;ای جدید از موفقیت&zwnj;ها و عملیاتی کردن یکی از مؤلفه&zwnj;های کلیدی گام دوم انقلاب است. </span></p>