کد مطلب: ۲۵۸۶۱۴ | تاريخ: ۱۴۰۱/۴/۲۸ | ساعت: ۱۱ : ۲۶
میتوان فرض کرد ایران با چشمانداز بازگشت به توافق، از سطح 60 درصد فراتر نخواهد رفت، زیرا طبق مفاد این توافق، باید تمام اورانیوم غنیشده را برای بازرسی به خارج بفرستد. مخالفان توافق باید در نظر داشته باشند که بدون آن، غنی سازی به سطح مورد نیاز برای بمب خواهد رسید. درست است که غنیسازی تنها اولین گام است و در ادامه نیاز به خرید یا تولید اجزای مختلف برای ساخت بمب است، اما حتی در مورد این گامهای دیگر نیز، توافق میتواند کار را برای ایران سختتر کند. در غیاب توافق، تهران بسیار آسانتر میتواند این روند را طی کند و شاید همین حالا هم آن را آغاز کرده باشد.
ذکر این نکته حائز اهمیت است که غنی سازی اورانیوم در تاسیسات بسیار بزرگی انجام میشود، به این معنی که به راحتی میتوان از وجود آنها اطلاعات بدست آورد و به آنها حمله و آنها را نابود کرد. در مقابل، مراحلی که در مسیر رسیدن به بمب دنبال میشوند را میتوان در تأسیسات نسبتاً کوچکی انجام داد که در مکانهای متعددی پراکنده و به راحتی پنهان میشوند. حتی میتوان امکانات را تقسیم کرد، به طوری که حتی زمانی که برخی پیدا میشوند و مورد حمله قرار میگیرند، برخی دیگر به صورت مخفیانه به فعالیت خود ادامه میدهند.
بنابراین، این ادعا که نباید توافق کرد بلکه نیروهای دفاعی اسرائیل با کمک تحریمها باید به ریشه مشکل رسیدگی کنند، نیاز فوری ما برای رفع این مشکل را برطرف نمیکند. اینکه اسرائیل به تأسیسات غنیسازی ایران حمله نکرده است، ثابت میکند که به تنهایی ابزار لازم برای انجام این کار را ندارد.
همه موارد فوق نشان میدهد اسرائیل با مخالفت با توافق هسته ای، در واقع با تبدیل شدن ایران به یک قدرت هستهای کنار آمده است. سوال اینجاست که چرا. بنیامین نتانیاهو صبح، ظهر و شب اعلام میکرد که ایران در حال آماده سازی برای هولوکاست هستهای ماست؛ بنابراین کنار آمدن اسرائیل با ایران هستهای به معنی دادن مجوز حمله از سوی تهران بود، دیدگاهی که حداقل روی کاغذ نفتالی بنت هم از آن حمایت میکرد. پاسخ به نظر من در تشدید حملات متعارف ایران، بر خلاف جاه طلبیهای هستهای آن نهفته است. اسرائیل باید تصمیم بگیرد که کدام یک از این دو مسیر را به قیمت نادیده گرفتن دیگری متوقف، یا حداقل آن را مختل کند.
همانطور که قبلا نوشتم "ایران هستهای یک تهدید وجودی نیست. ما به یک استراتژی متفاوت نیاز داریم، زیرا اسرائیل بازدارندگی هستهای قدرتمندی دارد. اگر تهران به بمب دست پیدا کند، حرف از بازدارندگی هستهای متقابل است.
به نظر میرسد که بر خلاف مواضع اعلام شده، اسرائیل تصمیم گرفته بر بازدارندگی هستهای خود تکیه و با جنگ متعارف ایران - تامین موشکهای دقیق برای حزب الله، توسعه سریع موشکها و پهپادها، و تقویت شبه نظامیان طرفدار ایران مستقر در سوریه و یمن – مقابله کند. سیاست اسرائیل در قتل مهندسان ایرانی و سایر افراد غیر مرتبط با برنامه هستهای ایران مشهود است. به نظر میرسد که مخالفت اسرائیل با توافق هستهای عمدتاً در مخالفت با لغو تحریمهای اقتصادی است، که میتواند پول زیادی را برای کمپین تهران آزاد و آن را قادر سازد تا توسعه بمب هستهای را تسریع بخشد.
از یک سو، اگر توافق هستهای جدید امضا نشود، ایران قطعاً به یک قدرت هستهای تبدیل خواهد شد، زیرا اسرائیل ابزاری برای متوقف کردن آن ندارد.
برخی کشورهای اروپایی نیز تحریمها را به طور کامل رعایت نمیکنند. در نتیجه، از همان ابتدا، تاثیر تحریمهای آمریکا کمتر از حد انتظار بود. این واقعیت که ایران علیرغم تمام مدتی که سپری شده، از یک درخواست تاکتیکی برای حذف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از فهرست سازمانهای تروریستی واشنگتن عقب نشینی نکرد، دقیقا اثباتی بر همین مسئله بود. از دیدگاه تهران، وضعیتی که در آن توافق هستهای امضا نشده باقی بماند به آنها اجازه میدهد با دست آزاد به یک کشور آستانه هستهای تبدیل شوند.
آخرین گزارشها حاکی از تجدید مذاکرات هستهای است. باز هم، غرب مشتاق مذاکره است، اما ایرانیها سرعتی را تنظیم میکنند که مناسب آنهاست. ظاهراً آنها به اهداف موقت نیروی هستهای خود دست یافتهاند و اکنون میخواهند به جنگ متعارف سرعت ببخشند. ما فقط میتوانیم امیدوار باشیم که اسرائیل در عین حال ارزیابیهای هماهنگ با ایالات متحده برای مقابله با وضعیت جدید باشد.
منبع: انتخاب