کد مطلب: ۲۴۱۲۱۰ | تاريخ: ۱۳۹۹/۱۰/۲۲ | ساعت: ۱۱ : ۲۱
«حدودا یک سال قبل، بسیاری از ناظران و حقوقدانها در مورد اینکه استیضاحِ رئیس جمهور آمریکا، یک مساله حقوقی و یا سیاسی است، با یکدیگر بحث و مناظرات زیادی را انجام میدادند. بر طبق قانون اساسی آمریکا، این سیاستمداران و نه دادگاهها هستند که قرار است قضاوت کنند آیا رئیس جمهور آمریکا مرتکب اشتباه و جنایت شده یا خیر. از سویی، مهمتر از همه اینکه این آنها هستند که تعیین میکنند آیا یک مدیر اجرایی، تهدیدی علیه جمهوریتِ آمریکا است یا خیر».
به گزارش فرارو، در کمتر از دو هفته مانده به ترک قدرت توسط دونالد ترامپ و جایگزینی وی با جو بایدن، این مساله (یعنی مجازات کردن رئیس جمهور ترامپ) بار دیگر به یک موضوع اساسی تبدیل شده است. در این راستا، "نانسی پلوسی" رئیس مجلس نمایندگان آمریکا به تازگی در موضع گیری تاکید کرده دونالد ترامپ به دلیل نقش مخربش در تهییج هوادارانش که به کنگره آمریکا حمله کردند، یا باید توسط کابینه خود و در قالب اصلاحیه بیست و پنجم قانون اساسی و یا از طریق استیضاح، هر چه سریعتر از قدرت حذف شود.
حمله هواداران افراطی ترامپ به ساختمان کنگره آمریکا که با تحریکاتِ وی انجام شد، پدیدهای را در عرصه سیاسی آمریکا به نمایش گذاشت که در نوع خود کاملا بی سابقه و شرم آور است. اگرچه جو بایدن در تاریخ 20 ژانویه مراسم تحلیف خود را برگزار خواهد کرد، با این حال، ریاست جمهوری آمریکا همچنان درگیرِ تنش آفرینیها و آشوب گریهای دونالد ترامپ خواهد بود. وی باید بار دیگر استیضاح شود، او باید از قدرت عزل شود و تا ابد از هرگونه فعالیت و حیات سیاسی او جلوگیری گردد.
کنگره آمریکا حق و وظیفه دارد که ترامپ را استیضاح کند. گاهی اوقات، امکان دارد که قانونگذاران به راحتی از سورفتارهای ریاست جمهوری، چشم پوشی کنند. آنها این اقدام را با این استدلال انجام میدهند که شاید پیگیری مسائلی از این دست، بیش از منفعت، حاملِ ضرر برای کشورشان باشد. با این حال، قانونگذاران آمریکایی باید بدانند که اکنون یکی از آن زمانها نیست.
گاهی اوقات عدم محاکمه مسوولان عالی رتبه میتواند تبعات بسیار منفی و مخربی را در ادامه راه به وجود آورد. جمهوریخواهان سنا با رای دادن به تبرئه ترامپ در جریان استیضاح سال گذشته او، عملا نشان دادند که با یک مجرم، همراه و یار هستند. تجربه ترامپ در جریان استیضاح گذشته وی، به وضوح نشان داد که او به این نتیجه رسیده که میتواند هر کار ِ مجرمانهای را انجام دهد و از تبعات و پیامدهای مخرب آن در امان باشد.
کافی است گفتگوی تلفنی ترامپ در سال 2019 با رئیس جمهور اوکراین "ولادیمیر زیلینسکی" را به یاد آورید که در جریان آن ترامپ وی را تهدید کرد که اگر برای فرزند بایدن (هانتر بایدن)، پرونده سازی نکند، آمریکا نیز کمکهای نظامی خود را به اوکراین متوقف خواهد کرد. پس از این حادثه، ترامپ در زمستان 2020، یک گفتگوی عجیب با وزیر داخله ایالت جورجیا انجام داد که نوار صوتی آن افشا شد و ترامپ در جریان آن از وی میخواست تا برای او رای سازی کند تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را به بایدن نبازد. تمامی آن دسته از جمهوریخواهانی که مساله دوم را محکوم کردند، باید این سوال را از خود بپرسند که چرا اقدام اولی ترامپ را محکوم نکرده و آن را زشت نشمردند.
اگر جمهوریخواهان کنگره، اقدام به مجازات ترامپ به دلیل آنچه اخیرا در ساختمان کنگره آمریکا اتفاق افتاد نکنند، باید تاکید کرد که آنها باز هم در جنایات دونالد ترامپ، همدستی کرده اند. اگر اقدامی در برابر رفتار زشت اخیر ترامپ انجام نشود، این پیام داده میشود که اساسا رئیس جمهور آمریکا میتواند بر علیه کنگره این کشور که یکی از نهادهای مهم قانونی آمریکا است، دست به اقدامات خلافکارانه بزند و از هیچ چیز هم نترسد.
برخی در آمریکا این نگرانی را دارند که شاید استیضاح مجدد ترامپ و ممنوع سازی دائمی فعالیتهای سیاسی او، تاثیر عکس داشته باشد و جایگاه او را مستحکمتر کند. با این همه این استدلال دیگر کارایی ندارد. هر کاری هم که انجام شود، ترامپ و طرفداران افراطی اش سعی خواهند کرد تا در عرصه سیاسی آمریکا فعال باشند.
کاملا واضح است که طرفداران افراطی ترامپ خود را "آمریکاییهای واقعی" میدانند و هیچ چیزی آنها را جز تسلط کامل بر آمریکا و قدرت در این کشور راضی نمیکند. دونالد ترامپ نیز برنامههای گستردهای برای استفاده از این تودهها در راستای اهداف و منافع خود دارد. این مدل و شیوه اصلی فعالیت و کارِ دونالد ترامپ است. ترامپ برای پیشبرد دستور کار خود به ایجاد نفرت و نفاق، نیاز جدی دارد.
علاج دردِ آمریکای کنونی این است که ترامپ را فقط از قدرت حذف نکنیم بلکه او را از کلیه فعالیتهای سیاسی، تا ابد بازداریم. اگرچه که عزل انسانها از حقوق مدنیشان، یک مساله جدی و ناراحت کننده است، با این حال، دونالد ترامپ حقیقتا مستحقِ یکچنین مجازاتی است. این مساله در قانون بسیاری از کشورها نیز وجود دارد. به عنوان مثال، بر اساس قوانین آلمان، آنهایی که از حق آزادی بیان و یا دیگر آزادیهای بنیادین سواستفاده کنند، به نحوی که در نهایت منجر به تضعیف لیبرال دموکراسی شود، احتمالا از کلیه حقوق خود محروم خواهند شد.
بدون تردید محروم سازی دائمی یک انسان از حقوقش، با هسته اصلی مفروضات دموکراسی، در تضاد است. هر انسانی میتواند افکار و ایدههای ذهنی خود را تغییر دهد و در نتیجه محروم سازی دائمی افراد به دلیل دیدگاههای آنها در یک زمان مشخص، چندان عادلانه و درست نیست. با این همه باید در مورد ترامپ گفت که اصلا به این مسائل نباید توجه کرد. او بارها و بارها، اصول دموکراسی آمریکایی را زیر پا گذاشته است. این یک جرم و جنایت بزرگ است که نباید از آن به راحتی گذشت. ترامپ فردی است که باید محاکمه شود. اگر ترامپ نمیخواهد طبق قواعد آمریکا و دموکراسی بازی کند، هیچ ایرادی ندارد که وی را به کل از بازی حذف کرد.
اگر جمهوریخواهان در برهه کنونی، در حذف فوری ترامپ از قدرت و مجازات او همکاری نکنند، باید بدانند که برای همیشه به آمریکا و مردم این کشور بدهکار خواهند بود. آنها باید به آیندگان پاسخ دهند. اینکه برخی جمهوریخواهان آمریکایی هنوز هم حمایت از ترامپ را در راستای اهداف و منافع سیاسیشان میبینند، حقیقتا تاسف بار است.
* ژان وارنر مولر، وی استاد علم سیاست در دانشگاه پرینستون آمریکا است.
منبع: فرارو