کد مطلب: ۲۳۶۰۷۳ | تاريخ: ۱۳۹۹/۹/۱۱ | ساعت: ۱۱ : ۵۵
چرا صنعت سینما و فیلمسازان دوست دارند زندگی این چهره ها و شخصیت های نامدار را تبدیل به فیلم سینمایی کنند؟ چرا نه فقط شخصیت های محبوب که حتی شخصیت های منفور و منفی هم در فیلم ها به تصویر کشیده می شوند؟ این همه علاقه برای بازسازی تصویری زندگی و شخصیت این چهره های قدیمی (و حتی جدید) برای چیست و از کجا می آید؟ این پرسش ها و بسیاری پرسش های مشابه هربار که خبر تولید فیلمی تازه درباره یک شخصیت تاریخی منتشر می شود، ذهن منتقدان و تماشاگران سینما را با خود درگیر می کند. البته همیشه نمی توان به راحتی پاسخی برای این پرسش ها پیدا کرد. برای همین است که هر بار این پرسش ها تکرار و تکرار می شود.
فیلمسازان می گویند تاریخ سراسر درس و عبرت است و تولید فیلم های تاریخی و تعریف داستان شخصیت های داخل آن، کمک می کند تا از تکرار اتفاقات و حوادث بد پیشگیری شود و دنیا جای بهتری برای زندگی مردمانش باشد. اما تکرار اتفاقات بد در زندگی واقعی، حکایت از آن می کند که ظاهرا کمتر کسی بعد از دیدن آثار تاریخی از آنها درس عبرت گرفته و تبدیل به آدم خوبی می شود! اما مساله چیز دیگری هم هست. مردم عادی علاقه زیادی برای شنیدن درباره شخصیت های تاریخی دارند. به باور آنها، این شخصیت ها دور از دسترس هستند و دیدن فیلمی درباره آنها عطش دانستن درباره جزئیات زندگی شان را فرو می نشاند.
در عین حال، فیلم های تاریخی در کنار داستان هایی که شبیه افسانه های شاه پریان است، از صحنه آرایی ها و طراحی های لباس جذاب و شکوهمند و چشم نوازی بهره می گیرند و این چیزی است که تماشاچی معمولی سینما به شدت آنها را می پسندد. هر چه تاریخ عقب تر می رود، این صحنه پردازی ها باشکوه تر می شود. دیدن سیل سربازانی که در چند خط واحد منتظر دستور فرمانده شان برای حمله ای بزرگ هستند، چیزی است که در زندگی واقعی هیچ وقت اتفاق نمی افتد و مردم عادی در زندگی روزمره شان نمی توانند شاهد آن باشند.
دوباره سازی شخصیت های قدیمی
شاید به همین دلیل است که صنعت سینما قصد دارد دوباره داستان زندگی شخصیت هایی چون کلئوپاترا و ناپلئون را در فیلم هایی جدید به تصویر بکشد. این فیلم ها در کنار صحنه پردازی های باشکوه (که حالا با کمک فناوری های نوین دیجیتالی و کامپیوتری، باشکوه تر دیده می شوند)، از وجود بازیگرانی مطرح و موفق در نقش های اصلی خود بهره می گیرند. نسخه جدید داستان زندگی ناپلئون را ریدلی اسکات با نام «کیتبگ» جلوی دوربین می برد، فیلمسازی که در کارنامه اش درام های تاریخی «گلادیاتور» و «رابین هود» را دارد. برای نقش فرمانده مقتدر ارتش فرانسه هم واکین فونیکس را انتخاب کرده است. این بازیگر مولف که تا به حال نقش های متفاوت و غیرمتعارف زیادی بازی کرده، سال قبل برای ایفای نقش جوکر در فیلمی به همین نام به شدت مورد تحسین منتقدان و جماعت سینمارو قرار گرفت و اسکار بهترین بازیگر نقش اول را از آن خود کرد. اسکات حدود 20 سال قبل فونیکس را در نقشی به یادماندنی در گلادیاتور هدایت کرد.
در همکاری مشترک تازه این دو هنرمند، قرار است ظهور بی رحمانه امپراتور قرن نوزدهم فرانسه و نحوه به قدرت رسیدنش به تصویر کشیده شود. هم زندگی او با ژوزفین و هم نبردهای مهمی که کرد، در داستان فیلم نقش مهمی دارند. شرکت والت دیزنی تهیه کننده فیلم، آن را برای اوایل سال جدید میلادی جلوی دوربین می برد. اما پرسشی که از سوی منتقدان مطرح شده، این است که آیا فونیکس گزینه مناسبی برای ایفای نقش این امپراتور و فرمانده نظامی بی رحم و مستند هست یا نه. برخی منتقدان نگران آن هستند که بازی گرم و پرقدرت فونیکس در نقش ناپلئون، چهره و تصویری مثبت و غم خوارانه از او روی پرده سینما ارائه دهد.
انتقاد تاریخی!
این اتفاقی است که برای گال گادوت هم به خاطر بازی در نقش کلئوپاترا در فیلمی به همین نام افتاده است. انتخاب او برای ایفای نقش ملکه پرقدرت دوران کهن مصر، با انتقاداتی روبه رو شده است. داستان زندگی ملکه افسانه ای مصر قبل از این در فیلم معروف و بدیمنی به کارگردانی جوزف منکیه ویچ و با بازی الیزابت تیلور و ریچارد برتون در سال 1963 به تصویر کشیده شده است. اما شرکت پارامونت با این تصور که حالا می توان فیلمی تماشایی و پرفروش ارائه کرد، سراغ داستان زندگی جنجالی ملکه باستانی مصر رفته است. این در حالی است که یک دهه قبل هم استیون اسپیلبرگ، جورج لوکاس و آنجلینا جولی قصد داشتند همین داستان را تبدیل به فیلمی سینمایی کنند. مدیران پارامونت با کنار زدن رقبای سرسختی چون نتفلیکس و اپل و دو شرکت یونیورسال و برادران وارنر، توانستند امتیاز تولید فیلم را به دست بیاورند و پتی جکینز (کارگردان «واندروومن» با بازی گادوت) را برای ساخت آن انتخاب کردند. اطلاعی از داستان فیلم در دست نیست، اما می توان حدس زد زندگی او در کنار سزار مصر و همچنین مارک آنتونی، بخش مهمی از این داستان را دربر بگیرد. در حالی که هنوز معلوم نیست کلید فیلمبرداری کلئوپاترا چه زمانی زده خواهد شد، در خاورمیانه نسبت به انتخاب گادوت اسرائیلی تبار در نقش یک ملکه مصری، اعتراضات زیادی صورت گرفته است.
باز هم ریگان؟
اما هنگام انتخاب بازیگران درام تاریخی و نسبتا معاصر «ریگان»، نشانه ای از این گونه اعتراضات دیده نشد. همان طور که از نام فیلم پیداست، داستانش درباره چهلمین رئیس جمهور آمریکا و یکی از منفورترین آنهاست. دنیس کوئید که سال ها از دوران موفقیتش در نقش جوان اول های سینما می گذرد، لباس ریگان را در این درام تاریخی به تن می کند.
کلید فیلمبرداری چند روز قبل خیلی بی سروصدا در اوکلاهما زده شد. شان مک نامارا کارگردان فیلم است و داستانش را از دریچه چشمان یک مامور کا گ ب سازمان ضدجاسوسی شوروی سابق تعریف می کند. این کاراکتر خیالی، تماشاگران را به دوران جنگ سرد و رویارویی دو قدرت بزرگ هسته ای جهان در دهه 80 میلادی می برد. آشنایی این مامور با بازیگر نقش های مکمل وسترن های هالیوودی که به فرمانداری کالیفرنیا رسید و بالاخره سر از کاخ سفید درآورد، بخش مهمی از تاریخ معاصر را در معرض دید تماشاگران قرار می دهد.
برای کوئید بازی در نقش یک شخصیت تاریخی در دوران افول بازیگری اش، می تواند بازگشتی شکوهمند به حساب بیاید، اما نمی توان چنین تعبیری را به فونیکس و گادوت هم تعمیم داد. این دو در حال حاضر جزو چهره های مطرح روز سینما هستند و به باور خودشان، برای کسب موفقیت نیاز چندانی به ظاهر شدن در نقش یک شخصیت پرسروصدای تاریخی نمی بینند. از این منظر، وضعیت کوئید می تواند بیشتر شبیه وضعیت بن کینگزلی زمان حضور در «گاندی» باشد. در سال 1981 که این درام تاریخی ریچارد آتن بورو اکران عمومی شد، بازیگر انگلیسی تبار سینما بیشتر در نقش های مکمل ظاهر شده بود. بازی در نقش شخصیتی چون مهاتما گاندی و دریافت جایزه اسکار برای آن، نام کینگزلی را در سطح وسیعی سر زبان ها انداخت. اما این بازیگر بعد از موفقیت کلان مادی و انتقادی گاندی، نتوانست استفاده بهینه ای از آن کند و کمی بعد دوباره به حضور در نقش های مکمل و کم اهمیت تن داد.
نویسنده: کیکاووس زیاری
منبع: جام جم