کد مطلب: ۲۳۵۸۹۹ | تاريخ: ۱۳۹۹/۹/۶ | ساعت: ۰ : ۱۰
در ادامه این مطلب آمده است: دولت ترامپ به دلیل سرپیچی از قوانین و هنجارها همواره مورد نکوهش قرار گرفته است. حالا پرسش اینجاست که با کنار رفتن ترامپ و برقراری مجدد این هنجارها توسط دولتمردان دوران اوباما، به ویژه در جهانی که توسط ترامپ، بیماری کرونا و چینی قدرتمند تغییر یافته به چه معنا خواهد بود؟
در کل، سیاست خارجی ترامپ به دلیل ناتوانی از خروج از افغانستان و سوریه، رویارویی اقتصادی با چین و بی اعتنایی به نهادهای بین المللی همواره محکوم شده است. بنابر این تمام این جنبهها احتمالاً در دولت بایدن مورد تأکید قرار میگیرند.
ثابت شده که حداقل سیاستهای خاورمیانهای ترامپ هم در برقراری صلح در منطقه و هم در ارتقا منافع ملی آمریکا ناکام بوده است. حالا نتیجه آشکار روی کارآمدن بایدن، بازگشت دوباره متخصصان بر مسند امور خواهد بود.
درباره توافق هستهای ایران نیز بایدن و مشاورانش قول دادهاند تا با حفظ برخی تحریمها دوباره به آن برگردند. با این حال در این باره دو نکته قابل ذکر است: نخست اینکه، شواهد موجود نشان میدهد که ایران چه در گذشته و چه اکنون در حال نقض توافق است، الان هم میزان ذخیره اورانیوم غنی شده اش از میزان تعهد شده در توافق فراتر رفته است. دوم وضعیت نابسامان اقتصاد ایران است که با تحریمها تقریباً با شرایط ناگواری مواجه است.
دولتهای دموکرات استاد نجات ایران از بحران هستند. به لطف دولت ترامپ و ابتکار عملاش، امروز کشورهای خلیج فارس و حتی عربستان سعودی وابستگی کمتری به ترتیبات امنیتی آمریکا دارند و روابط خود را با اسرائیل گشودهاند، اتفاقی که این کشورها را قادر می سازد که بتوانند جلوی بهبود رابطه امریکا با ایران را بگیرند. در این میان، به عربستان سعودی که توصیه میشود که اکنون روابط خود با اسرائیل را به عنوان وزنه مقابل فشار آمریکا رسمیت دهد.
البته، سیاست ترامپ در تشویق جدایی از آمریکا ممکن است جایگزین معامله بزرگی با محوریت ایران می شود که به طور قابل ملاحظهای به سمت توانایی هستهای این کشور منجر شود. این بازگشت تهدیدآمیز ممکن است کشورهای خلیج فارس را ترغیب کند تا بیشتر به سمت چین برای حمایت از آنها، تمایل پیدا کنند. تقویت اسرائیل در اتحاد با کشورهای حوزه خلیج فارس میتواند آنها را متقاعد کند تا از افتادن در این دام جلوگیری کنند.
خود اسرائیل فضای مانور بسیار کمتری دارد. علیرغم علاقه وافر نسبت به اسرائیل و یهودیان، بایدن و هریس به عنوان کارکنان دوره اوباما به سختی میتوانند خصومت گذشته را به فراموشی بسپارند. گرچه تغییر بحث انتقال سفارت آمریکا به اورشلیم بعید است، اما دشوارتر است که بگوییم سیاستهای خاص دیگر دوران ترامپ ممکن است ادامه یابد. به طور کلی، بازگشت به سیاست اوباما محتمل به نظر میرسد. ما احتمالاً شاهد از سرگیری جنگهای لفظی بین اورشلیم و رام الله و سایر پایتختها مانند آنکارا باشیم.
قطعا رهبران اسرائیلی به خاطر از دست دادن حمایت بی نظیر ترامپ ابراز ناراحتی میکنند و به دنبال متحدان خود در کنگره خواهند بود و علناً از روی کار آمدن بایدن ابراز تاسف میکنند. در حال حاضر به آنها توصیه میشود که فعلا نظاره گر باشند.
در این میان، وعده بایدن برای از سرگیری مشارکت آمریکا در نهادهای بین المللی به منظور مخالفت با چین، اشتباه است چراکه که اکثر سازمانهای زیرمجموعه سازمان ملل متحد به طور موثر تحت مالکیت چینیها و اداره آنها هستند. علاوه بر این، وعده کاهش تولید سوخت فسیلی آمریکا به معنای کاهش استقلال انرژی به نفع فناوریهای خورشیدی است، فناوریهایی که در حال حاضر شرکتهای چینی بر آن تسلط دارند. نتیجه چنین کاری ممکن است تعظیم عمیقتر در برابر تجاوزات چین باشد. پیشی گرفتن از این چرخه فاجعه بار برای متحدان امری حیاتی است.
با این حال یک درس منفی دیگر برای متحدان آمریکا این است که بوروکراسی اطلاعاتی و امنیتی آمریکا کاملاً فاسد است به این معنی که توسط وفاداران حزبی که منافع کشور و منافع خود را در اولویت دارند اداره میشود. بر اساس همین فساد بوروکراتیک بود که پرونده سیاسی کلینتون به سلاحی علیه ترامپ تبدیل شد در حالی که از تحقیق در مورد سواستفاده کلینتون و اوباما از اسناد طبقه بندی شده و نفوذ خانواده بایدن امتناع میشد.
سیاستمداران اروپایی همپوشانی جدی بین خود و دولت بایدن میبینند، که این نشان دهنده هر گرایشی برای اروپایی شدن جامعه آمریکا است. این به معنای محدود کردن آزادی بیان است. محدود کردن آزادی مذهبی به استثنای مسلمانان؛ ناتوان کردن اقتصادها به نام حمایت از انرژی سبز و گشودن مرزها برای مهاجرت غیرقانونی به نام اسکان مجدد پناهندگان همه بخشی از سیاستهای آنان است.
در حالی که کشورهای اروپایی برای کنترل حوزه تکنولوژی سنگین تلاشهای بسیاری کردهاند، اما دولت بایدن تمایل چندانی برای به چالش کشیدن سلطه اقتصادی آمریکا نشان نمیدهد. اروپاییها باید انتظار داشته باشند که دولت جدید گسترش جهانی مداوم شرکتهای آمریکایی را بخصوص بر اقتصاد و اطلاعات اقتصادی اروپا گسترش دهد.
به طور خلاصه، بسیاری از کشورها، به استثنای کشورهایی که مستقیماً توسط چین، ترکیه و ایران تهدید میشوند، با دولت بایدن نقاط مشترک زیادی پیدا خواهند کرد. کشورهای کوچکتر در خط مقدم جبهه جنوب شرقی آسیا یا خاورمیانه چنین نخواهند کرد.
منبع: انتخاب