او در بهمن سال 1331 به دنیا آمد. کارشناسی ادبیات انگلیسی خواند و خیلی زود بهعنوان روزنامهنگار در هیئت تحریریه مجله زن مشغول به کار شد. اندکی بعد، او با مدیریت مرکز نگارش ویرایش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بهعنوان مشاور و با شبکههای یک و دو سیما بهعنوان نویسنده شروع به همکاری کرد. فرشته طائرپور با تاسیس خانه ادبیات کودکان و نوجوانان حق زیادی بر سینمای کودک و نوجوان ایران دارد؛ در این موسسه، بیش از ده فیلم سینمایی و بیش از بیست هزار دقیقه آثار ویدئویی تهیه شده است.
فرشته طائرپور را میتوان یکی از مهمترین تهیهکنندگان سینمای ایران دانست. بانویی که با تمرکز بر روی تولید، توانست منشأ به سرانجام رسیدن بسیاری از پروژههای خاطرهانگیز سینمای ایران شود.
طائرپور اولین داور زن جشنواره فیلم فجر هم بود. بعدها بهعنوان اولین زن ایرانی توانست داوری در جشنواره فیلم کودکان فرانکفورت، قاهره و حیدرآباد را بهعهده بگیرد و بدل به اولین سینماگری شود که در پنجاه سال گذشته به عضویت هیئترئیسه سازمان بینالمللی فیلمسازان کودک وابسته به یونسکو (سیفژ) درآید.
فرشته طائرپور در فعالیتهای صنفی هم سابقهای بسیار طولانی دارد و در سالهای 1379 تا 1381 بهعنوان نخستین تهیهکننده زن، بهعنوان رئیس هیئتمدیره خانه سینما که بزرگترین سندیکای صنفی سینماگران ایرانی است، انتخاب شد و مشغول به کار بوده. مجموعه این فعالیتها را وقتی در کنار سایر فعالیتهای او میگذاریم، متوجه میشویم با تهیهکننده، نویسنده، داور و مشاور پرکاری طرف بودیم که بدون حضورش، تعدادی از مهمترین فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی (خصوصاً در حوزه کودک و نوجوان) به سرانجام نمیرسیدند. مروری بر آثار این تهیهکننده پُرکار سینمای ایران نشان میدهد که کارنامهاش را میتوان در دو بخش کلی تحلیل و بررسی کرد.
آثار تولیدشده بهدست فرشته طائرپور را (چه در مقام تهیهکننده و چه در مقام مدیر تولید) میتوان در دو دسته کلی، دستهبندی کرد: یکی آثاری که در حوزه سینمای کودک و نوجوان تهیه و تولید کرده، که اغلب این آثار، آثار خاطرهانگیزی هستند و دیگری ملودرامهای اجتماعی که در میان این آثار هم چند فیلم شاخص به چشم میخورد.
طائرپور کارش را در سینما بهعنوان تهیهکننده و مدیر تولید با فیلم خاطره انگیز گلنار شروع کرد. فیلمی به کارگردانی کامبوزیا پرتوی که بدل به یک موزیکال شاد و کودکانه شد که تعداد بسیاری از بچهها را به همراه بزرگترها به سالنهای سینما کشاند. سالهای پس از جنگ بود و جامعه ایران به شادی و نشاط و رنگ و موسیقی نیاز داشت و گلنار به خوبی این نیاز را برطرف میکرد. طائرپور با تولید همین فیلم نشان داد چه هوش و شم بالایی برای تولید آثار سینمایی دارد و چقدر خوب زمانهای را که در آن زندگی میکند میشناسد.
موفقیت گلنار زمینه را برای تهیه و تولید فیلمهای دیگری در ژانر سینمای کودک برای فرشته طائرپور مهیا کرد. فیلمهایی که تمامی آنها آثار خاطرهانگیزی در ژانر کودک بودند. فیلمهایی که تا به امروز و بعد از گذشتن اینهمه سال، هنوز که هنوز است جزو آثار پرمخاطب و پربیننده سینما و تلویزیون ایران هستند: مدرسه پیرمردها، خاله قورباغه، پاتال و آرزوهای کوچک، نان و شعر، نخودی و یکی بود یکی نبود از جمله این آثار هستند.
همین نامها کافی است تا با صراحت بگوییم اگر فرشته طائرپور نبود، سینمای کودک و نوجوان ایران چیزی کم داشت و نمیتوانست این حجم آثار زیبا و سرگرمکننده و خاطرهانگیز تولید و کودکان ایرانی را برای سالها سرگرم نمایند.
اما دسته دوم فیلمهایی که طائرپور آنها را تهیه کرده است، ملودرامهای اجتماعی هستند که همگی جزء آثار پرفروش و بعضاً خاطرهانگیز سینمای ایران بودند. فیلم وقتی همه خواب بودند، زن دوم، نیلوفر، آیینههای روبهرو و خداحافظ دختر شیرازی بخشی از این آثار هستند که جنجالیترین آنها، آیینههای روبهرو است؛ یکی از معدود آثاری که درباره ترا جنسیتیها ساخته شد و موردتوجه مخاطبان هم قرار گرفت.
خبر فوت فرشته طائرپور از هر نظر غمانگیز است؛ از یکطرف، ما تهیهکننده پرکار و پرتلاشی را از دست دادیم که با تهیه آثار متنوع و مختلف سینمایی توانست چراغ سینمای ایران خصوصاً سینمای کودک را روشن نگاه دارد. اگر فرشته طائرپور در کنار چند نفر دیگر از عشاق سینمای کودک و نوجوان نبودند میتوان گفت، سینمای کودک در ایران خیلی زود نابود میشد و چیزی به نام سینمای کودک بومی وجود نداشت که کودکان ایرانی بتوانند به آن افتخار کنند.
از طرف دیگر، ما با یک مدیر صنفی قدرتمند و باسابقه طرف بودیم که میکوشید در حد وسع و توانی که دارد با حضور در نهادهای صنفی، حقی از همکارانش استیفا کند و اجازه ندهد حقوق اهالی سینما پایمال و حق آنها ضایع شود.
از طرف دیگر، فرشته طائرپور یک نویسنده پرکار هم بود که آثار زیادی را در قالب فیلمنامه و رمان به نگارش درآورد و برخی از این نوشتهها را هم به فیلم تبدیل کرد تا نشان دهد میتواند یک اقتباسکننده درجهیک هم باشد.
فرشته طائرپور تا آخرین روز فعالیتش، بانویی فعال بود؛ مینوشت، میساخت، تولید میکرد و دستی هم بر آتش مدیریت سینمای ایران داشت. با صراحت باید گفت که با مرگ ناگهانی او سینمای ایران یکی از بهترین و فعالترین اعضای خود را از دست داد. بانویی که هم توانست فیلمهای خاطرهانگیز تولید کند و هم با ایستادگی و استقامت در تمام این سالها، چراغ سینمای کودک را روشن نگهدارد؛ هم بنویسد و هم با انگیزه فراوان این نوشتهها را فیلم کند.
حالا و با فوت فرشته طائرپور باید گفت سینمای ایران بسیار تُهیتر از قبل شده است. سینمای ایران بیش از هر چیز فقدان تهیهکننده و تولیدکننده درجه یک دارد؛ کسی که نبض زمانه و بازار را بلد باشد و بهعلاوه دغدغه تولید، آثار استاندارد هم داشته باشد. فرشته طائرپور یکی از این تهیهکنندهها بود که حالا با نبودش سینمای ایران را از جهت نداشتن یک تهیهکننده حرفهای فقیرتر کرده است.
سینمای ایران یکی از حرفهایترین، خوشنامترین و باهوشترین تهیهکنندگان خود را از دست داد؛ بهعلاوه، مدیری از دست سینمای ایران رفت که میتوانست یک وزنه موثر برای پیوند تمام گروههای فکری حاضر در سینما باشد. بنابراین باید گفت با رفتن طائرپور سینمای ایران از چیزی که بود هم فقیرتر شده است.
مازیار وکیلی
منبع: فیلیموشات