کد خبر :236091
ماجرای نقل قول از جو بایدن در «خانه امن» چه بود؟
صادقانه حرف می زند و از بیکاری های چندین باره اش در دهه 90 می گوید. با وجود گزیده کاری که حمیدرضا پگاه در انتخاب نقش هایش دارد، توقعش از خودش بیشتر است و از 80 درصد نقش هایی که بازی کرده است راضی نیست.

بازیگر آرام و بی حاشیه سینما و تلویزیون عقیده دارد، سخت ترین بازی که انجام داده مامور امنیتی «خانه امن» بوده است. به بهانه پخش این سریال با حمیدرضا پگاه بازیگر نقش اصلی همکلام شدیم.

بازی در «خانه امن» که به نوعی تقابل نیروهای امنیتی کشور و داعش را روایت می کند، یک ریسک است. شما برای پذیرش نقش یک مامور امنیتی چه ملاحظاتی داشتید و با چه نگاهی این نقش را پذیرفتید؟

در وهله نخست آن چه که اهمیت دارد، این است که خودم با نقش ارتباط برقرار و آن را باور کنم و در وهله بعد تماشاچی ارتباط برقرار کند. من با دید مثبت نقش را می پذیرم. برای بازی در «خانه امن» ابتدا فیلم نامه کامل را نداشتیم. وقتی طرح کلی را برای مان تعریف کردند احساس کردم کار خوبی است. پایه هر نقشی در فیلم نامه ساخته می شود یعنی فیلم نامه کمک می کند تو یک نقش را درست و باورپذیر بازی کنی. کار تصویری، تیمی است، یعنی در وهله نخست کارگردان و بعد طراح گریم، لباس، فیلم بردار، فضا، صداگذار، موسیقی و تدوین دست به دست هم می دهند تا برای کاری اتفاق درستی بیفتد.

بازی در نقش مامور امنیتی چه جذابیتی برای تان داشت؟

مامور امنیتی به تنهایی جذابیت ندارد، بلکه موقعیتی که پیش می آید و روند قصه، آن را جذاب می کند. به هر حال این گونه قصه ها در وهله اول ماجرا محور هستند و در وهله بعد شخصیت محور، مثلاً «کمال» را می بینیم که ماجرای خانوادگی او هم به کار اضافه می شود و غیر از مسائل شغلی، مسائل شخصی هم دارد.

اگر بخواهید کاراکتر «کمال» را کالبد شکافی کنید، به چه چیزهایی می رسید؟

این گونه سوال ها را خیلی نمی پسندم، چون هر چه توضیح بدهم، آن چه که دیده می شود مهم است. یعنی برایندش می شود آن اتفاقی که جلوی دوربین افتاده  است و الان دیده می شود. نکته مهمی که درباره شخصیت «کمال» وجود دارد این است که در سخت ترین شرایط سعی می کند هیجانی نشود و بهترین تصمیم را بگیرد، خیلی عصبانی نشود، خیلی خوش بین و بد بین نباشد و منطقی باشد و بتواند با مجموع شواهد و دلایل نتیجه گیری کند و درست ترین عکس العمل را داشته باشد. نکته جالب این است که «کمال» که با سرویس های عجیب و غریبی مبارزه می کند، عروس خانواده اش را می دزدند و در نهایت هم نمی تواند کاری کند، هیچ کس از این زاویه نگاه نمی کند. ماموران امنیتی سوپرمن نیستند که بر همه مشکلات غلبه کنند، در سریال «خانه امن» این خیلی خوب است که بدمن ها را قوی می بینید.

در قسمت هایی در بازجویی که «کمال» از یک تروریست داعشی داشت، از قول جو بایدن مطرح کردید که خانه امن ایرانیان را ناامن می کنیم.

اگر به خاطر تلاقی انتخابات آمریکا و پخش این قسمت از سریال این سوال برای تان پیش آمده، باید بگویم برای خودم هم جالب و عجیب بود چون این بخش را دی یا بهمن سال گذشته فیلم برداری کردیم که اصلاً آن موقع کاندیداهای آمریکا مشخص نشده بودند.

هدف سازندگان «خانه امن» از تولید این سریال چه بود؟

هدف نخست تلویزیون سرگرمی با مضامین مختلف در ژانرهای متفاوت است، «خانه امن» هم در کنار این جنبه نشان می دهد که چه چیزهایی امنیت را تهدید می کند.

بازی در آثار پر لوکیشن، پر بازیگر و پر سکانس چه سختی هایی نسبت به دیگر ژانرها دارد؟

با وجود این که در سریال «تفنگ سرپر» بازی کردم و حدود دو  سال در یک روستا بودم و آن هم سختی های خودش را داشت، چون اثری تاریخی بود و با اسب باید کار می کردم اما «خانه امن» به لحاظ فیزیکی و تعداد سکانس ها سخت ترین بازی ام بود، یعنی روزانه سکانس های زیادی با حجم بالا داشتیم، خیلی پر دیالوگ بود و در زندگی ام در هیچ اثری این همه جلوی دوربین نبودم، به خصوص کرونا هم کار را سخت تر کرد.

«کمال» سریال «خانه امن» چه جایگاهی در کارنامه تان دارد؟

این نقش فراز و نشیب های خودش را داشت. بازیگری یعنی این که بیننده آن کاراکتر و موقعیت را باور کند و اگر این دو اتفاق بیفتد بازیگر کارش را درست انجام داده است.

اگر باز هم این گونه نقش ها پیشنهاد داده شود می پذیرید؟

ترجیح می دهم که نقش مشابه را نپذیرم. به هر حال بازیگر دوست دارد بازی در نقش های متنوع و فضای جدید را تجربه کند.

بیشتر دوست دارید چه نقش هایی را تجربه کنید؟

کمدی. تاکنون در این ژانر پیشنهاد خوبی نداشته ام.

با توجه به شیوع کرونا وضعیت کاری تان چطور است؟

حرفه ما شرایطش به گونه ای است که غیر از بازیگر حداقل 10 تا 40 نفر سر صحنه هستند و کار در فضاهای بسته خیلی سخت تر می شود، یعنی مثل نقاشی نیست که من باشم و یک بوم و رنگ که نقاشی بکشم و کارم خریدار داشته باشد و بتوانم زندگی ام را بگذرانم. همه چیز من به پیشنهادها بستگی دارد. به طور مثال از مهر 93 تا مهر یا آبان 95 در هیچ فیلم و سریالی بازی نکردم و یک دوره دیگر نیز در همین دهه بیکار بودم.

پیشنهاد کار نداشتید یا دلیل بیکاری تان گزیده کاری تان است؟

پیشنهاد داشتم. آدم یک دوره با خودش می گوید صبر کنم تا یک اتفاق بهتر بیفتد و این اتفاق نمی افتد و هر چه می گذرد بدتر می شود یعنی شش ماه می گذرد و بیکار هستی و می گویی حالا که شش ماه صبر کرده ام، دو ماه دیگر نیز صبر می کنم تا پیشنهاد بهتری داده شود، اما نمی شود و سخت تر می شود.

با وجود این پشیمان نیستید که بازیگری را به عنوان حرفه انتخاب کردید؟

پشیمانی معنا ندارد، بازیگری، سختی ها و ریسک ها و در عین حال جذابیت های خاص خودش را دارد. یک وقت هایی درآمد زیادی نسبت به شغل های دیگر و گاهی هم بیکاری های عجیب و غریب و آسیب دیدگی دارد. در کاری رباط صلیبی ام پاره شد و به دلیل همین آسیب فرصت بازی در یک نقش خاص را از دست دادم تا این که پایم را جراحی کردم.

اغلب مخاطبان حمیدرضا پگاه را به عنوان بازیگری آرام، کاربلد، متین و گزیده کار می شناسند، فکر می کنید راز ماندگاری یک هنرمند چیست؟

تنها کاری که از دستم برآمده این بوده است که ابتدا سالم زندگی کنم و نقشی که مسئولیت اجرایش را بر عهده دارم با تمام توانم اجرا کنم.

چقدر از کارنامه هنری تان رضایت دارید؟

بدون اغراق بگویم شاید 80 درصد کارهایم را دوست ندارم. من برای خودم در بازی سخت گیر تر از دیگران هستم یعنی اولین منتقد کاری ام هستم آن هم با نهایت سخت گیری. وسواس های خاص خودم را دارم و همیشه آن ایده آل هایی که دلم خواسته درباره نقش هایم اتفاق نیفتاده است. گاهی فکر می کنم کار خوبی می شود، اما به دلایل مختلف این اتفاق نمی افتد، بخشی هم بدون تعارف برمی گردد به این که شغل دیگری ندارم.

آن 20 درصدی که دوست داشتید کدام نقش ها بودند؟

به نقش «غیبیش» سریال «تفنگ سرپر» علاقه دارم. از همبازی شدن با زنده یاد خسرو شکیبایی خاطرات زیادی دارم، اما یک نکته خیلی بارز که همیشه برایم ارزشمند بوده، این است که وقتی من در این سریال بازی می کردم، کسی مرا نمی شناخت و 5-6 سال بود که بازیگری را شروع کرده بودم ولی آقای شکیبایی در سکانس های مشترک بازی مان خیلی دوستانه و در نهایت فروتنی  رفتار می کرد و به هر پیشنهادی که درباره آن سکانس داشتم، گوش می داد و آن گونه که می گفتم تمرین می کردیم و در نهایت آقای احمدجو نظر نهایی را می داد. خسرو شکیبایی در آن شرایط با من طوری رفتار می کرد که یک دنیا ارزش دارد چون کمتر کسی این مناعت طبع را دارد.

اگر 20 سال دیگر به گذشته نگاه کنید فکر می کنید از جایگاه خود رضایت داشته باشید؟

حتماً که نباید راضی باشم، یعنی اگر راضی باشم خوب نیستم. اصلاً با خودم تعارف ندارم و اکنون هم که به 20 سال گذشته خودم نگاه می کنم، می بینم که توقعم از خودم خیلی بیشتر است. دلم می خواهد در نقش ها و فیلم های بهتر بازی می کردم که بخشی به خودم برمی گردد، البته خیلی عوامل دیگر دخیل بودند منتهی اصولاً دوست ندارم غر بزنم.

سخن پایانی تان؟

امیدوارم نقش هایی نصیب ام شود که اول خودم آن ها را دوست داشته باشم و از آن ها لذت ببرم و در مرحله بعد بیننده آن نقش ها را دوست داشته باشد.

 

منبع: خراسان