در این پرونده صرفا روی مهمترین آثار داریوش مهرجویی و مهمترین قهرمانان زن کارنامهاش دست گذاشتهایم و به همین جهت برخی فیلمها را کنار گذاشتهایم. مثلا فیلم آخر داریوش مهرجویی هم با محوریت یک دختر جوان ساخته شد. در «لامینور» مهرجویی روی مشکلات و محدودیتهای دختری به نام نادی با بازی پردیس احمدیه دست گذاشت که در خانوادهای سنتی زندگی میکرد و اجازه نواختن ساز نداشت.
بانو / بیتا فرهی
بیتا فرهی در ایفای نقش «مریم بانو» در فیلم «بانو» عملکرد فوق العادهای داشت.
داریوش مهرجویی در فیلم «بانو»، از واقعیتی تلخ رونمایی کرده است. زنی مهربان و دلرحم که به دیگران کمک میکند، رفتهرفته میبیند دیگر حتی مالک اموال خودش هم نیست. مریم بانو محور اصلی فیلم است و به عنوان سمبل مهربانی معرفی میشود. ابتدای فیلم با بیوفایی همسرش روبهرو میشود و به همسایههای بیخانمان در خانه ویلاییاش پناه میدهد و حضور آنها باعث میشود احساس تنهایی نکند. از یک جایی به بعد متوجه میشود که آنها از صمیمیت و مهربانیاش سوءاستفاده کردهاند و درحال چپاول خانهاش هستند. بیتا فرهی بهخوبی توانسته است احساس زنی تنها را از عمق دلشکستگی تا اوج امیدواری و شعف در بازیاش به نمایش بگذارد. بخش مهمی از جذابیت نقش به شخصیتپردازی دقیق مهرجویی برمیگردد اما فرهی چنان باورپذیر آن را بازی کرده که حس میکنیم ما هم همراه او از تمام بیمهریها زخم خوردهایم.
آقای هالو / فخری خوروش
یکی از بهترین بازیهای فخری خوروش در فیلم «آقای هالو» رقم خورده است.
آقای هالو داستان مردی کودن و دهاتی است که علی نصیریان آن نقش را در آقای هالو بازی کرده و بدون استثنا ماندگارترین اثر نصیریان نیز میباشد . آقای هالو از شهرستان عازم تهران میشود تا یکی از دختران تهرانی را به همسری خود درآورد . آقای هالو هنگام رسیدن به تهران دچار مشکلات عدیده ای میشود تا اینکه روزی در یک فروشگاه لباس فروشی با دختر زیبا رویی با هنرمندی فخری خوروش آشنا میشود غافل از آنکه آن دختر یک فاحشه است و در یک روسپی خانه کار میکند و معشوقه مرد قلدری با هنرمندی عنایت الله بخشی است . آقای هالو با مرد قلدر درگیر شده و از او کتک میخورد و سرانجام با دلی شکسته و پر از اندوه تهران را به سمت دهات خویش ترک میکند. بازی فخری خوروش در این فیلم در کنار علی نصیریان و عنایت بخشی کاملاً منطبق با فضای متفاوت فیلم است و او خود از این فیلم بهعنوان یکی از بهترین آثار کارنامهاش یاد میکرد.
پری / نیکی کریمی
یکی از پیچیدهترین کاراکترهای زن فیلمهای مهرجویی «پری» است که نیکی کریمی از ایفای آن به خوبی برآمد.
داستان درباره سیر تحول یک زن از ایمان ظاهری و افراطی و سرگشتگی در مذهب به سمت رسیدن به واقعیت است. زنی که به لحاظ اعتقادی خودش را با همسرش در یک مسیر نمیبیند به کمک یک دفترچه و مواجه شدن با پرسشهای زیاد به جایی میرسد که تعریفی جدید از مسئله ایمان و وجود پیدا یکند. مهرجویی این فیلم را با اقتباس از «فرنی و زویی» دیوید جی سلینجر نوشته بود که از قضا واکنشهای منفی نویسنده مواجه شد. بعد از اینکه نام نیکی کریمی به واسطه بازی در «عروس» و «سارا» در فهرست نامزدهای سیمرغ بلورین قرار گرفت، او مجددا برای بازی در فیلم «پری» هم نامزد دریافت سیمرغ شد. گرچه اینبار هم بخت با او یار نبود و سیمرغ بلورین جشنواره بیستوسوم در دستانش قرار نگرفت.
لیلا / لیلا حاتمی
لیلا حاتمی با فیلم «لیلا» درخشش خود را در عرصه بازیگری شروع کرد.
«لیلا» شروعی عاشقانه دارد. زن و مردی جوان که زندگی عاشقانهای را تجربه میکنند و هیچ مشکلی پیش رویشان نیست. دخالتهای مادرشوهر و مطرح شدن مسئله نازایی لیلا، ماجرا را به سمتی دیگر میبرد و لیلا از عشق بالایی که به همسرش دارد تصمیم میگیرد، او را از حق پدر شدن محروم نکند. لیلا درحالیکه از درون رفته رفته به سمت نابودی میرود، عاشقانه همسرش را برای وصال با زنی دیگر همراهی میکند و تمام طول مدت سعی میکند طوری رفتار کند که مشکلی با این مسئله ندارد اما درست در شب عروسی، وقتی خانه را برای عروس و داماد خالی میکند، با ورود عروس و داماد به خانه، توانش را از دست میدهد و به فروپاشی میرسد و دیگر نمیتواند همسرش را ببیند و با او زندگی کند. چهره لیلا از ابتدا تا انتهای فیلم مدام رنگ میبازد و آثار خوشحالی رفته رفته ناپدید میشود.
مهمان مامان / گلاب آدینه
یکی از بهترین نقشآفرینیهای گلاب آدینه در فیلم «مهمان مامان» رقم خورده است.
«مهمان مامان» درباره مادری بیمار از طبقه فقیر جامعه است که به خاطر پاگشای خواهرزادهاش کارش به بیمارستان میکشد. گلاب آدینه در فیلم «مهمان مامان» نقش مادری بیمار و فقیر اما در عینحال آبرومند و با مسئولیت را در موقعیتی بحرانی به تصویر میکشد و اوج استیصال زنی از طبقه خودش را بیکموکاست به نمایش میگذارد. او طوری با لباسهای عفت اخت شده و مثل زنان ساده این طبقه احساساتش را بروز میدهد که کاملا باور میکنیم متعلق به همان کوچه و محله است. گلاب آدینه پیش از «مهمان مامان» در فیلم «زیر پوست شهر» هم نقش مادری از طبقه فرودست را بازی کرده بود و یکی از دلایل داریوش مهرجویی برای انتخاب آدینه، تواناییاش در بازی در آن نقش بود.آدینه برای «مهمان مامان» نامزد دریافت سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن شد.
دایره مینا / فروزان
فروزان در این فیلم ثابت کرد که خیلی راحت در قالب شخصیتهای مختلف ظاهر میشود.
این فیلم پنجمین فیلم داریوش مهرجویی و دومین فیلم رنگی او و دومین کار مشترک او وغلامحسین است. پسر جوانی به نام علی که با خانوادهاش در محلههای حاشیهنشین تهران زندگی میکند، پدر بیمارش را برای معالجه به بیمارستان بزرگی میبرد. نمیتواند پدرش را بستری کند و در پیادهرو کنار نردههای بیمارستان چند روزی را سپری میکنند تا این که با شخصی به نام سامری روبهرو میشوند. پدر از او کمک میخواهد، سامری به پدر و پسر میگوید که اگر میخواهند به سادگی پول زیادی به دست آورند فردای آن روز صبح زود ساعت شش سر چهارراه منتظر او باشند. حضور فروزان چه از نظر منتقدین که انتظار نداشتند بازیگری از سینمای تجاری و موسوم به فیلم فارسی در فیلم روشنفکرانهای از مهرجویی بازی کند و چه از نظرعموم مردم جالب و خبرساز بود.
سنتوری / گلشیفته فراهانی
«سنتوری» دومین تجربه همکاری گلشیفته فراهانی با داریوش مهرجویی است.
گلشیفته فراهانی اولینبار در نوجوانی مقابل دوربین داریوش مهرجویی رفت و نقش میم فیلم «درخت گلابی» را بازی کرد. در فیلم «سنتوری» اما حضورش کاملا جدی داشت. هانیه به عنوان یکی از طرفدارهای علی سنتوری معرفی میشد که عاشقانه به او علاقه داشت؛ دختری سرخوش و پرهیجان که در مسیر زندگی با علی رفته رفته به زنی تنها و اندوهگین بدل میشود. او بار خانه را تنهایی به دوش میکشید و تلاش میکرد علی را از مواد دور نگه دارد اما نهایتا زمانی که میدید علی جلوی چشمانش نابود میشود، چارهای نداشت جز اینکه او را رها کند. تغییر تدریجی هانیه از دختری شاداب به زنی پخته و خسته جزو نکات مهم این نقش بود.